سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        قصه ی مهتابی شب

        شعری از

        دهمرده

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ ۲۳:۲۸ شماره ثبت ۱۰۴۰۷
          بازدید : ۱۱۹۱   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر دهمرده

        باز هم شب سر زد
        باز هم چشم تو را در دل ماه / مثل هرشب ديدم
        باز هم شد آغاز / شب تلخي ديگر
        باز جادوي نگاه تو از اين كلبه ي سرد/ همه رنگي را برد
        وفقط رنگ سياه است كه پيشم مانده
        باز هم نيمه ي شب
        باز هم ساعت بي رحم اتاق/ جفت كرد عقربه ها
        و به رويم آورد / هجرت تلخ تو را
        باز جادوگر شب / در افق پيدا شد
        با طلسم مهتاب / گرد غم بر سر شعرم پاشيد
        باز هم جغدي شوم/ به سرِ شاخه ي بي برگ حياط
        شعر من را ميخواند/ و به من ميخنديد
        سايه اي نحس به روي ديوار/ با صدايي مبهم /كه به قلبم ميگفت/ تو نخواهي برگشت
        جرعه اي بغض به دستانم داد
        باز هم اشكي گرم / بي خداحافظي از گوشه ي چشمانم رفت
        باز مثل هرشب/ گريه اي مردانه!/زير نور مهتاب
        باز هم حرف نياز / مثل شبهاي دگر معنا شد
        ولي افسوس كه روياي تو تعبير نشد
        باز اين دفتر شعر / همچو آهنگر بي حوصله اي
        چكش اسم تو را ميكوبد/ روي اين قلب كبود
        باز از شعر خودم/ گريه ام ميگيرد
        باز هم اين مهتاب/ همچو جلادي پست
        پيچك ياد تو را/ گردن من پيچيد
        و به رسم هر شب
        از سر گنبد ماه/ حلق آويزم كرد
        باد دردي پنهان / همچو افعي چرخيد/ دور تا دور دل تنهايم
        باز نور مهتاب/ در دل شيشه اي پنجره ها ميرقصد
        و به صد چشمك و ناز/ التماسم دارد/ تا به مهتاب نگاه تو خيانت بكنم
        باز چشمي پر خون / باز چشمي پر اشك/ باز هم جاي تو اينجا خاليست...
        باز هم تا خود صبح/ غرق در بركه ي روياي تو ام
        باز در اوج سكوت/ پي آواي تو ام
        قصه ي هرشب من اين شعر است
        شعر مرگ و تدريج /  شعر رنج و تكرار
        منكه هر ثانيه با بغضي تلخ/ شب به شب ميشِكنم با يادت!!!...
        راستي شد كه شبي/ تو مرا ياد كني؟!..

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5