سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        عشق گرگی

        شعری از

        حسن رسولی

        از دفتر رسولی بی غزل نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ مهر ۱۴۰۰ ۰۲:۰۶ شماره ثبت ۱۰۳۶۱۶
          بازدید : ۱۱۰   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        عشق گرگی
         
        خنجر عشق خونین است
        و دست بی وفایی گرگ
        چون دست نرم خاله خرسه
        پر از مهربانی ست
        که گرگ ها
        قلبشان را به یغما برده اند
        و قلب بدست
        برای همه قلب می فرستند
        چنان که لفظ عاشقت هستم را
        در همه شهر
        علم کرده اند
        چون علامتی
        در دسته های عزاداری حسینی
        که از سالار شهیدان
        حسین بی خبرند
        و حسینانی
        که در شوش میدان گرفته اند
        و شب ها خواب کارتون می بینند
        ژان والژان
        کوزت
        بی نوایان
        اینجا نینواست
        شب های سرد زمستان
        عاشقانی در میان شان
        که در سینه هاشان حفره ای ست
        بسان سیاه چاله ای
        خورشیدی که نه خاموش شده
        بلکه گرگ های خرس پوش عشق فروش
        با خود به یغما برده اند
        با قلب عاشقان بدست
        هزاران دنبال کننده دارند
        که به همان ها نیز
        فخر می فروشند!
        بسان خار به گل
        گل به بلبل
        یا تبر به بر
        به درختان جنگل
        درخت هر چه می کشد از تبر است!
        آری اما نه!
        که شاخه دست خویش
        دسته تبر است! 
        شاید زین سبب است
        که خنجر عشق زخمی ست
        و اگرغرق در خون ست
        لیک
        خون ریز نیست! 
        با خون جگر های خویش
        تیمم کرده است
        و آخرین غزل خویش را
        خوانده است...
        در ثنا و فراق یار
        و این فاتحان بسیار
        فاتحه عشق و عاشقان را
        خوانده اند
        این گرگ های هار...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۰ ۲۱:۵۹
        خندانک
        طوبی آهنگران
        شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۲:۴۶
        سلام جناب رسولی
        احسنت بر شما
        بسیار زیبا
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۰ ۱۷:۲۳
        باعرض سلام
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی مزینانی عسکری
        يکشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۴۲
        سلام و عرض ادب
        قلم دردمندی دارید
        احسنت به شما بزرگوار
        البته اینکه همیشه هنگام بدبختی تمامی مصیبت جامعه را به گردن عزاداران حسینی بیندازیم فکر می کنم تعبیر خوبی نباشد همچنان که مخالف آن هستم که بگویند آی کسانی که به عروسی می روید و راهی شمال و خارج می شوید نروید و به کمک نیازمندان بشتاید!!! اگر خوب دقت بفرمایید در همین محرم و صفر همان هیئتی ها با کمک های مؤمنانه به امداد بسیاری از نیازمندان شتافتند و همین ها برای همان کارتون خواب های شوش غذا می برند
        علیرضا مرادی( مراد )
        يکشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۵۰
        سلام و درود استاد رسولی بزرگوار
        شعری زیبا و شیوا سرودید
        ایامتان همواره بکام
        در پناه یزدان پاک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8