سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        فصل پاییز بود

        شعری از

        لقمان مداین

        از دفتر دوشس نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰ ۰۳:۱۶ شماره ثبت ۱۰۳۴۰۷
          بازدید : ۱۳۰   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر لقمان مداین

        من اولین باری که دیدمَت
        عاشقَت شدم،
        اون وقتا یه دختر بچه شیطون بودی
        با کلی ناز و غمزه،
        هیچ با خبر نبودی 
        که چه بلایی بر سر راهَت افتاده،
        زیر چشمی، شش دنگ،
        حواسم‌ را به تو می دادم
        و تو در بی خبری ات
        خواب هفت پآدشاه را می دیدی،
        چشمانت هرجایی را می دید الا من
        و چشمان من هیچ جایی را نمی دید الا تو،
        چهارقُل می خواندم
        تا چشم و بلای خودم از سرت دور شود،
        قربانت می رفتم،
        با هر بهانه ای پی ات می آمدم،
        به هزار ترفند
        سوال پیچت میکردم
        ولی گوشم به جواب هایت نبود،
        لرزش چَشمانت وقتی حرف میزدی
        ذهن مرا به لرزه می کشاند،
        تو سخن میگفتی 
        برای من
        اما من
        صدایت را نوش جانم می کردم،
        تو لبخند می زدی
        و من می مُردم،
        همین که میرفتی
        صدایت را در ذهنم پخش میکردم
        و راه رفتنت را به تماشا می نشستم،
        عجب منظره ای داشت
        بافه های موهایت،
        و چه تصویری بود
        قد و بالای رعنایت،
        به طراوت لب هایت
        به شیرینی آوایت
        به گرمی احساست
        به رمل داغ و نرم چَشم هایت
        به هزارتوی موهایت
        به اقیانوس اشک هایت
        و به نرمی دست هایت
        و به نرمی‌دست هایت
        سوگند،
        دوستت دارم.
        لقمان مداین Loghman Madaen
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0