سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        صدای چٍلق چٍلق نم باران

        شعری از

        لقمان مداین

        از دفتر دوشس نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۳۱ شماره ثبت ۱۰۱۰۴۲
          بازدید : ۲۶۸   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر لقمان مداین

        صدای چٍلق چٍلق نم باران
        بر شیشه اتاقم
        که چون قطره اشکی
        به پایین می آمد،
        بوی نم خاکی که از
        زمینش برخواسته بود،
        هیچگاه من را به توجه نیاورد
        که خدایی شاید
        بنده اش را دارد صدا میزند،
        آنقدر در خودم گم بودم
        که یادم رفته بود
        در کتابش ذکر کرده
        که دانه تگرگی پایین نمی آید
        مگر آنکه ما آن را نشانه گذاری کردیم،
        تمام ایام عمرم
        او حواسش به من بود 
        صدایم میزد
        و من بی تفاوت  مثل همیشه
        از کنارش رد می شدم،
        تا اینکه یک روز
        تو آمدی در زندگی من،
        بند بند وجودت
        رنگ و بوی خالقم را داشت
        انگار قلب سرمازده من
        یک تویی را نیاز داشت
        تا یخ غربتش آب شود
        و دنیا را با عینکی جدید ببیند،
        گرمای وجودت
        من را با خلقت آشنا کرد،
        حالا در همه کائنات خدا را می بینم،
        انگار چشمانم نابینا بوده
        و تازه شفا یافتم،
        من با تو به خدا رسیدم
        و به تو وابسته شدم،
        تو پیامبری هستی
        که من را مسلمان کرد،
        با همان معجزه لبخندت،
        شهادت می دهم که خدا
        تو را برای من فرستاد،
        و شهادت می دهم
        در لبخند تو
        معجزه ای هست
        برای آنان که اهل ایمان اند،
        ای حد اعلای دوست داشتن
        دوستت دارم
        لقمان مداین Loghman Madaen
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید
        مدینه ولی زاده جوشقان

        یک چند پی دانش و دفتر گشتیم کردیم حساب اا یک چند پی زینت و زیور گشتیم در عهد شباب اا چون واقف از این جهان ابتر گشتیم نقشی است بر آب اا ترک همه کردیم و قلندر گشتیم ما را دریاب
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ترنّمِ صَفای جان صداقت است و راستی ااا شُکوهِ اعتبارِ حق صلابتِ بَهاستی اا سلام بداهه ی
        ساسان نجفی

        ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم اا ما را سریر دولت باقی مسخر است
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        زده ام قفل بزرگی به دروازه دل که دگر بار به روی احدی وانکنم آنچنان دل بشکسته که اااا هم حتی پشت دروازه دل در بزند وانکنم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0