یوسف کُشی
بیچاره گرگی ،
که متهم به قتلِ یوسف است
گرگانِ واقعی در لباسِ برادر و،
یوسف کُشی ،
نیّتِ برادران یوسف است
نیّات و اعمال، همه چرکین شده است
خدای خوبم ! رحم کن به ما ،
هرچه زودتر امام زمان را بفرست
آخر درآن ماجرای تأمل برانگیز
پاکی و خوبی ،
تنها گناههای یوسف است
همیشه فکر میکردم ،
قتل وغیبت وتهمت
فجایعی ست ،
که هیچکس در گُنَه اش شک ندارد لیک
این چگونه است که آن سه حرام ،
حلال درنگاه برادرانِ یوسف است ؟
اگر یوسف پیامبرزاده بود ،
آنها هم بودند
دنیا چیست که میوه ی رسیده اش یوسف و،
میوه های کرم خورده اش ،
برادران یوسف است ؟
چه بگویم ؟
بگویم : دنیا !
با ما چه می کنی ؟
که عدل را رعایت نکرده ام
بگویم : ما با دنیا چه میکنیم ؟
انگار عادلانه ترست
عالَم ، هواخواهِ نگاهِ ربانی یوسف و،
زلیخا ، خاطرخواهِ اندام یوسف است
روحِ نیکو را گذاشته کنار و،
به شهوت نظر دارد او
مرحبا که به یک گریزِ به موقع ،
برنده یوسف است
یوسف خودش را تبرئه نکرد ز آدم بودن و،
شهوت نداشتن
گفت : اگرخدا یاری ام نکند بی شک ،
بازنده یوسف است
خدا نیاورَد که حتی لحظه ای ،
خدا به خودمان واگذاردمان
بی شک رها شده به خود ،
دشمنِ حربیِ فرشته سانی ،
همچو یوسف است
بهمن بیدقی 1400/7/2
بسیار زیبا و جالب بود
تشکر از دعای خیرتان