تو آمده ای و من شدم ز درد ها فارغ
به راحتی ز جنون رفت و من شدم بالغ
هوای تو اینک مرا ز خود بی خود
برای دیدن رویت زمان تلف می شد
میان باد و من از هر پیام رد و بدل
خبر ز حال تو ما بین ما نبرد و جدل
ولی نسیم سرانجام حامل خبر میشد
خیال من از تو دور بودن از خطر میشد
کنون که به صحت بدیده ام رخسار
دگر نمانده صحبتی و بهانه ام هشدار
تمام آرزوی من از تکان سایه ی توست
نفس به پیکر زنده ز جان مایه ی توست
مرا ببین که خسته ام از روزگار غریب
به پوچی ی عمریست بزیسته ام به فریب
باسلام
زیباست چون اجازه نقد داده اید در کمال احترام و اختصار بعرض میرسانم
شعرتان از لحاظ ریتم خوشاهنگ نیست یعنی اشکالاتی در وزن دارد یا بهتر است بگویم اضافه وزن دارد وگاهی در این این اضافه وزن معنا هم گرفتار پیچش یا بقول قدما تعقید معنوی گشته است برای نمونه این مصراعتان
(خیال من از تو دور بودن از خطر میشد)
که از لحاظ سلاست معنوی واژه ( بودن) اضافه است - کاری به وزن ندارم -
نکته دیگر اضافه کردن (ب) به ابتدای افعال از روانی شعر میکاهد شاید درقدیم بر خی از کاربرهای به جای آنرا ( ب) زینت میگفته اند ولی در شعر معاصر مطلوب نیست نظیر این افعال که در شعرتان وجود دادر (بدیده ام-بزیسته ام)
در حال حاضر تنها در ابتدای فعل امر ( ب) می آِید مثل برو و در ایتدای افعال مضارع التزامی مثل ( بروَد - بشَوَد)
و نکته ی آخر اینکه سروده تان از صور خیال _ آرایه های ادبی- کمتر بهره برده است
امید وارم عرایض واطاله کلامم را به سعه ی صدرتان بخشیده اید
با هزاران آرزوی خوب برای شما و آثار شما
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
زیباست چون اجازه نقد داده اید در کمال احترام و اختصار بعرض میرسانم
شعرتان از لحاظ ریتم خوشاهنگ نیست یعنی اشکالاتی در وزن دارد یا بهتر است بگویم اضافه وزن دارد وگاهی در این این اضافه وزن معنا هم گرفتار پیچش یا بقول قدما تعقید معنوی گشته است برای نمونه این مصراعتان
(خیال من از تو دور بودن از خطر میشد)
که از لحاظ سلاست معنوی واژه ( بودن) اضافه است - کاری به وزن ندارم -
نکته دیگر اضافه کردن (ب) به ابتدای افعال از روانی شعر میکاهد شاید درقدیم بر خی از کاربرهای به جای آنرا ( ب) زینت میگفته اند ولی در شعر معاصر مطلوب نیست نظیر این افعال که در شعرتان وجود دادر (بدیده ام-بزیسته ام)
در حال حاضر تنها در ابتدای فعل امر ( ب) می آِید مثل برو و در ایتدای افعال مضارع التزامی مثل ( بروَد - بشَوَد)
و نکته ی آخر اینکه سروده تان از صور خیال _ آرایه های ادبی- کمتر بهره برده است
امید وارم عرایض واطاله کلامم را به سعه ی صدرتان بخشیده اید
با هزاران آرزوی خوب برای شما و آثار شما