جمعه ۷ دی
حسرت افیونی شعری از مبین قربانی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۴ شهريور ۱۴۰۰ ۱۱:۴۸ شماره ثبت ۱۰۲۵۹۹
بازدید : ۱۰۴۴ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب مبین قربانی
|
از عشق خودآزارم
از عشق برافسونم
هم شوریِ شیرینم
هم تلخیِ مجنونم
من عاشقِ معشوقم
معشوقه ی مرگی پیر
همزاده ی ویرانی
شبهای شبیخونم
آژیر نکش در سر
ای حسرتِ افیونی
من پیپِ نفس تنگی
در خیسیِ توتونم
بر جوهره ی ذاتم
یک دیده ی کور سو
چون لامسه ی بی حس
بر عالم بیرونم
هرچند که دنیا را
خون غرق خودش کرده
آنقدر که من دلخون،
خونین تر از این خونم
شادی که تهی از روح
اندوهِ منم بی روح
هشیار به ماضی ها
خوابیده ی اکنونم
پمپاژ نکن ای دل
خون در رگ و جان در تن
من مرگ، در این بی جان
بر لب تر از آمونم
تاریک شد احوالم
بی لامسه بی معنا
بی مثل ترین تنها
غمدیده ی بی چونم
باید به فروغی شست
جای جای هر جا را
هرجایی که یک دم شاد
هرجایی که محزونم
تن تن ت ت / تن تن تن
آهنگ خوشی دارد
این غمکده را بس نیست
مستفعلِ مخبونم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود