دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر عبدالله آزادی نژاد (رضوان)
آخرین اشعار ناب عبدالله آزادی نژاد (رضوان)
|
ای که لب تشنه شدی کشته لب آب حسین
سوخت از داغ تو جان همه احباب حسین
در بیابان بلا کشته و عریان گشتی
آدم و نوح نبی بهر تو بی تاب حسین
انبیا و رسول و جن و ملائک گریند
آسمان اشک فشان گشته چو خوناب حسین
بهر ببریدن سر از بدنت دعوا بود
لیک بودی تو در آن وقت چه شاداب حسین .
اندر آن واقعه گرم قیامت گونه
طفل شش ماهه به دستت تو چو مهتاب حسین .
تا که کردی طلب آب بر آن طفل رضیع
ناگهان تیر عدو کرد و را خواب حسین
بدنت بود مشبک زیر شمشیر و سنان
تا ابد گریه کنانند همه احباب حسین
هرکجا مجلس تو بود دویدم آنجا
پس دم آخر من زود تو بشتاب حسین
تا به رضوان برسم با همه عشق و امید
پس مرا از کرم خویش تو دریاب حسین
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آیینی بسیار زیبا و دلنشین بود
عزاداری ها قبول
التماس دعای فراوان دارم
موفق باشید