دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر عبدالله آزادی نژاد (رضوان)
آخرین اشعار ناب عبدالله آزادی نژاد (رضوان)
|
جهان را ماتمی عظما به پا شد
زمین و آسمان غرق عزا شد
ز دنیا رفته است ختم رسالت
که عالم از غمش ماتم سرا شد
تمام عالمین در آه و ماتم
مهیای عزا عرش خدا شد
امیر مومنان گردیده گریان
چه داغی بس گران بر انبیا شد
غم و داغی گران از بهر زهرا
سیه پوشان حسین و مجتبی شد
سما از ماتمش باریده است خون
زمین غوغا تا عرش علا شد
همه جن و بشر در آه و زاری
که گریان حضرت خیرالنسا شد
عزای مصطفی یا مجتبایش
که صد پاره جگر آن مقتدا شد
چه زهری بود که می غلتید در خاک
ستم بر آن گل زهرا چرا شد
حسین را دیده گریان است به حالش
بگفتا زهر اگر کاری مرا شد
ولی روزی نباشد مثل روزت
که داغی بر دلم از کربلا شد
برادر جان به عاشورای تو باید بگریم
مرا یادی از آن بد ماجرا شد
اخا عبداله و قاسم فدایت
که سهم کربلا بهر شما شد
تو رضوان گریه کن بر احمد و آل
ثوابت هم به دنیا و جزا شد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مثل تو دیگر در پهنه زمین
تکرار نخواهد شد
اما با تکرار صـلوات بر تـو،
نور حضورت را در
قلب خود احساس مى کنیم
رحلت پیامبر اعظم (ص)
و شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد