يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر عبدالله آزادی نژاد (رضوان)
آخرین اشعار ناب عبدالله آزادی نژاد (رضوان)
|
سلام ای کشته ی در خون شناور
سلام ای غرق خون افتاده بی سر
فدای آن تن صد پاره گردم
که شد در کربلا بی یار و یاور
تو را کشتند آن گرگان وحشی
به تیر و نیزه و شمشیر و خنجر
ندادند جرعه ای آب از عداوت
عجب مهمان نوازانی ستمگر
تنت بر خاک و رأس تو به نیزه
نکردند رحم بر تو جمع مافر
سه روز جسمت به روی خاک عریان
نکردند شرم آنان از پیامبر
تمام یاورانت کشته از کین
جدا گشته سر از عباس و اکبر
چه داغی بر دل زارت نمودند
زدند تیر سه شعبه حلق اصغر
به خاک پنهان نمودی اصغرت را .
ولی رأسش به نیزه در برابر
بگرید مهدی ات هر صبح و هرشام
برای کشتگان، گل های پرپر
که رضوان هم شده گریان از این غم
دهد پاداش او خلاق داور
|
|
نقدها و نظرات
|
همراه همیشگی! سپاس بیکران و درود بی پایان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود
اجرتان با بی بی دوعالم