غنچه نشکفته

 

ای گل خندان بابا ای علی اصغرم
غنچه ی نشکفته ی من ای علی اصغرم
می برم شاید تو را آب دهند  
منتظر بهر تو زهرا ای علی اصغرم  
محسن شش ماهه آید او به استقبال تو
با تبسم رو به آنجا ای علی اصغرم  
روی دستم پر زنی ای آخرین قربانی ام  
می روی تا عرش اعلا ای علی اصغرم
ای لبت شیرین و دستت کهکشان  
درد ها را کن دوا ای علی اصغرم  
تو در آغوش منی و قبر تو در سینه ام
می شوی مشکل گشا ای علی اصغرم
دست هایت می شود گوییا دست خدا  
از تو هر حاجت روا ای علی اصغرم  
حرمله آتش زده بر قلب باب و مادرت  
با همان تیر جفا ای علی اصغرم  
دست رضوان را بگیر بابا تو از مهر و وفا
کرده است خوشنود مارا ای علی اصغر ام