سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کما

        شعری از

        محمدمهدي ناصري

        از دفتر يك غزل مهمان من باش نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۳۱ شماره ثبت ۱۰۱۹۰۱
          بازدید : ۲۲۱   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدمهدي ناصري

        آن روز چه آمد به سر ماه ، که تا رفت
        خورشید پریشان شد و دنیا به کما رفت
        انگار قیامت شد و در صور دمیدند
        از خلوت و از جلوت اندیشه جلا رفت
         پیچید به هر ساق گلی  پیچک اندوه
        از مزرع دلگیر زمان نشو و نما رفت
        گفتم که صبوری کنم و هیچ نگویم
        سنگینی افکار ز گفتار فرا رفت
        بر نیزه سفر کرد سری بی تن و ... یعنی 
        از هرچه تعلق به جهان بود رها رفت
        خاکستر زلفش که به شب تاخت ، سحر شد
        چون نور که از مهر سوا هست ، سوا رفت
        چون غنچه‌ی پرپر شده در هجمه‌ی توفان
        گلبرگ جدا ساقه جدا ریشه جدا رفت
         وقتی که شنیدند تن بی سر اورا
        تا دورترین فاصله ها بانگ عزا رفت

        #محمد_مهدی_ناصری
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۴:۵۱
        درود بزرگوار
        آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود
        یا حسین شهید
        موفق باشید خندانک
        مهرداد عزیزیان
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۲۰
        درود بر شما👏
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۳۳
        بداهه ای تقدیم شما
        عزل هایت
        برای دل است
        نشاط دل است
        حیات دل است
        بساط دل است
        صراط دل است
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدمهدي ناصري
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۴:۳۰
        سپاسگزارم
        خندانک خندانک
        طاهر معین
        دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۳۰
        هوالحق
        درود
        در محفل شعر آمدم و رفتم و … گفتند
        ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !؟
        (یاحق)
        محمد علی رضاپور
        دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۱۰
        سلام و درود، خدا قوت،
        افغانستان، ایران خاوری، زیر چکمه های طالبان ابوسفیانی قرار دارد و حالا که ما، بُهت زده، سوختن سرزمین مولانا و خواجه عبدالله انصاری، سرزمین جگرگوشه ی فرهنگی خود را تماشا می کنیم، ای کاش دست کم، هریک، سروده ای در تسلیت به افغانستان بپردازیم و در این عاشورای حسینی، زینب وار، هِلهِله های یزیدیان زمان را خُنثی کنیم.
        تقدیم به افغانستان مظلوم، تقدیم به جبهه ی ضد نادانی سترگ (آن هم به نام مقدس اسلام) و تقدیم به شما:

        شرمنده ام که باز گرفتار می شوی
        شرمنده ام که مَطلع خونبار می شوی

        شرمنده ام که مهر نمی خوانَدَت به مهر
        هم بی نگاهِ ماهِ مددکار می شوی

        شرمنده ام از این همه تنهایی و غمت
        شرمنده ام که فتنه ی اَشرار می شوی

        افسوس! باغ پارسیِ پارسا سرِشت!
        پوشیده از کلاغ سیَهکار می شوی

        همسایه، هم تبار، هم آواز، هم نَشیب!
        دشتی که رو به دلهُره، هموار می شوی

        خاکِ فغان زده که به تاراج...! صبر کن
        چندی اسیرِ طالبِ آزار می شوی

        این بوف ها به طالعِ فردا نمی رسند
        سیمرغ وار جلوه ی اسرار می شوی

        آرام باش یوسف معصوم بی پناه!
        فرمانروای مردم بازار می شوی.
        #محمدعلی_رضاپور
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8