سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پیام+بر+من

        شعری از

        حسن رسولی

        از دفتر رسولی در حسن نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۲۸ شماره ثبت ۱۰۱۸۰۹
          بازدید : ۲۸۳   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        پیام‌+بر+من من و هجوم لحظه‌ها کتاب و تنهایی و خدا انگار به تفکر دعوتم تمام لحظه‌هایم را و شما که می‌خوانی مرا و اشک که موج می‌زند در دریای مواج وجود طوفان لبخندم در درد از درد بر درد می‌خندم ای ماهی ازیادرفته‌ی سینه‌ی بلور در تنگ من چه اسیری!؟! «من» را از برای تو از بین برده‌ام سال‌ها سینه‌ی بلور را شکسته خواسته‌ام که غرق در دریا شوی هرچند که هنوز در این گوشه اسیری اسیر «من» اما من هر شب آسمان را به مهمانی می‌کشم لای دفترم همین پایین گوشه‌ی خلوت خویش میان کتاب و تنهایی و خدا که دلت نگیرد محض آفتاب و یار و رؤیای وصال دانم که تو بوسه‌پرستی اما چه کنم که در این آب و تاب و خواب اسیری مدام خواب معشوق می‌بینی در ساحل وجود نشسته در انتظار تو تو از او بوسه می‌گیری می دانم به تأملت ادامه بده درمی‌آیی از این آب و خواب وجود... ای تشنه‌ی سلام و سجود درودها بر تو «بود» ای صاحب کتاب و تنهایی و بود... پیام+بر+من شعر و سرود و سکوت
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۰۲
        درود بزرگوار خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5