چهارشنبه ۱۴ آذر
|
دفاتر شعر سعید صادقی (بینا)
آخرین اشعار ناب سعید صادقی (بینا)
|
طوفان به راه می کند این سوز مشترک
هرکس به پا کند غمِ افروز مشترک
شیرین به کوه می رود اما برابرش
فریادِ حسرتی سرِ آن روز مشترک
ترسم که نار آوردش روز داوری
در حال غمزه ای ز پریروز مشترک
من کافرم به لعبت دنیا چرا که عشق
دارد همیشه غصه جانسوز مشترک
فردا اسیر خانه ی هیچت شوی ولی
دیوانه کرده زخم خودآموز مشترک
|
|
نقدها و نظرات
|
خیلی ممنونم بزرگوار درود فراوان بر شما | |
|
زنده باشید جناب عزیزیان محترم برقرار باشید بزرگوار درود بر شما | |
|
سلام و عرض ادب و احترام و درود فراوان خدمت بانو کوهواره گرامی و عزیز درود بزرگوار این اگر اتفاق افتاده باشد که می فرمایید افتاده است باید گفت اشتباه از من بوده است ولی من همیشه منظورم رو مینویسم آخر نوشته دنبال هم قافیه شدن میگردم.
شاید اینجا اینطور نشون داده که میگین
به هر تقدیر نگاهتان به شعر برایم قابل تقدیر است چون برایم جایگاه استادی را دارید.
| |
|
متوجه منظورتان نمیشوم صریح حرف بزنید | |
|
آخ آخ چه قدر عصبانی من آخر کلمه مشترک را گفتم آخر شعرتان که ازکلمه مشترک استفاده کردید. من منتقد نیستم . با اجازتون. | |
|
نه عزیز دل خودم صریح پرسیدم تا برای جواب صریح دریغی نفرمایید چون متوجه منظورتون نشده بودم.
| |
|
پاینده باشید در پناه خدا | |
|
پاینده باشید و استوار جناب مراغه درود بر شما عزیز | |
|
پاینده باشید و مانا موافقتتان مهم و مد نظر حضورتان ارزشمند ممنونم | |
|
درود بر شما زنده باشید بزرگوار ممنونم لطفتون پایدار | |
|
سلام ایمان جان عزیزم خوبی ممنونتم زنده باشی رفیق تواضع کردی کاستی هایش را ندیدی درود بر تو عزیزم | |
|
سلام و درود فراوان آزادبخت عزیز درود ها بزرگوار | |
|
زنده باشید جناب جم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
موفق باشید