سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        مُفَسِر جادویی

        شعری از

        رسول رفیقی

        از دفتر اتاق من نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۰ ۰۳:۱۷ شماره ثبت ۱۰۱۱۴۳
          بازدید : ۱۶۳   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رسول رفیقی

        تو حرف می زدی 
        تو شعر می شدی 
        ما  مات و مبهوت 
        ما  درهم و گیجِ تو 
        ژرفای کلامت 
        طنین سحر انگیزی بود که
        ما را با خود می بُرد 
        رهایمان می کرد 
        در سرزمین تابناک خاطراتِ فوتبال
        باورش ناممکن بود 
        کسی کنارمان بود که
        شیوای بیانش شورانگیز و محال
        نمی خواستیم تمام شود 
        نمی خواستیم پایان بگیرد
        سرای صوتِ نابِ تو 
        گویی تلاطم یک عشق ابدی 
        در تو در توی نگاهت خیمه زده بود
        برای منی که جنونِ این عشق
        از کودکی در استخوانم جا شده بود
        تو مرحمی بودی برای تمامِ نرسیدن ها
        امجدیه فراموشت نخواهد کرد
        تو را که سکوهایش
        با تو آرمانی شدند
        به راستی چه کسی خواهد آمد
        که داستان یک رویداد ساده را
        به زیبایی و صلابت تو 
        به تصویر بکشد 
        که تا به خودمان می آمدیم 
        اشک تمام چشممان را فرا گرفته بود 
        از میان میلیون ها تماشاچی 
        از سالیان دور تا به حال
        بی گُمان تو بی تکرار ترین بودی 
        چرا که عشق را 
        می شد از نفس به نفس کلام تو خواند
        امجدیه فراموشت نخواهد کرد
        تو را که بیکران بودی 
        تو را که تصویر سراییت
        به جنونمان می کشید از عشق 
        من 
        با تو تکامل یافتم 
        با تو به عشق رسیدم
        و با یک توپ که
        انگار معشوقه ی مادر زادی ام بود 
        با خاطرات تو سفر می کردم
        و کوچه به کوچه ی جهان را 
        دروازه ها و چمن ها
        استادیوم ها و بزرگان را
        گشتیم 
        لذتی فراتر از این هیجان نبود 
        چه کسی خواهد آمد 
         که گوش هایم 
        طنین صدایش را به جان بخرد 
        و دلم دعا کند 
        کاش کلامش پایان نگیرد 
        تو از لا به لای تاریخ آمدی 
        بگو کجا گُمت کردیم 
        که این چنین هاج و واج شده ایم در نبودنت
        دست هایم را بگیر 
        می خواهم در پستوهای خاطراتت 
        غرق شوم 
        دست هایم را بگیر 
        ای مُفَسر جادویی خاطرات ناب .
         
        تقدیم به بزرگ مرد و کارشناس و مفسر بی بدلیل فوتبال ایران زمین  جناب استاد دکتر حمید رضا صدر عزیز،، روحت شاد دوست داشتنی ترین مرد ..    
        رسول رفیقی . تیر ماه ۱۴۰۰
         
         
         
         
         
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱ مرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۱۶
        روحش شاد
        امید که قرین رحمت حق باشد خندانک
        سحر موسوی
        پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۱۸
        درود بر شما خندانک

        خندانک خندانک

        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۳۶
        درود رفیق زیبا قلم زدی خندانک خندانک
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        پنجشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۵۳
        درود خندانک خندانک خندانک
        روحشان شاد🙏🙏🙏
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ه عاقبت گر عمری باشد ماندگار ااا میگذارم این سخن را یادگار ااا مینویسم روی کوه بی ستون ااا زنده باد یاران خوب روزگار
        نرگس زند (آرامش)

        مااااسلام بر خواهر عزبزم شااااهزاده خاااانوم مهم نیست حرف تو همه جا بسیار خندانک برا ما ثابت شده ای ک خیلی وقته مشاعره نیومدم الان ی نگاه کردم پیامت خوندم جواب دادم بدون ما همیسه دوست داااااریم استیکر بوس در حال پرتاب وبعد خنده
        ساسان نجفی

        همه چی آرومِ شاهزاده خانم اا حرف حساب بی جوابِ شاهزاده خانم
        طاهره بختیاری

        در این دنیای فانی چرا ناگزیری جواب پس دهی خودت باش عزیزم خودت ولاغیر اهمیت نده
        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0