جمعه ۲ آذر
فریاد شعری از رسول رفیقی
از دفتر اتاق من نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ مهر ۱۴۰۱ ۱۵:۱۰ شماره ثبت ۱۱۳۷۵۰
بازدید : ۱۵۳ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب رسول رفیقی
|
اگر فریاد صدای آخرم باشد
این نیاز توست
به سراسر روزهایی که رفت
سودای بی حوصلگی
در حوالی لباس هایمان
دیگر خسته شدیم
از هر آنچه که نیست
خیال پردازی در انتهای نیستی
تو از کدامین سیاره ای
که با هیچ دردی
زمین گیر نمیشوی
پناهگاه پس کوچه ها
لبالب از حضور توست
اگر فریاد صدای آخرم باشد
تو را نجوا خواهم کرد
ما هنوز نچشیده ایم طعم انگور را
و سبز نشدند جوانه هایمان
خورشید چرا نمی رسد از راه
تلاطم بغض های سرکش
حنجره ها را به آتش کشید
آه ملائک ناپیدا بدانید
خونابه هامان بند نیامدند
عصاره های اشک روی پیراهنم
کلمات شور می نویسد
و تویی مرز جنونِ عشق
آوای دلنشینِ شکوه
شکیبایی سحر انگیزِ صبر
تو از دروازه های بهشت آمده ایی
که ایثار گرانه ماندی
که واژه های اصیل ایمان را
تداعی کردی.
مهر۱۴۰۱
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.