سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        هوا تب داشت

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ تير ۱۴۰۰ ۰۵:۲۴ شماره ثبت ۱۰۱۰۱۵
          بازدید : ۱۲۴   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        هوا تب داشت
         
        هوا تب داشت ولی ،
        یه دفعه یک باد اومد
        یه باد اومد ولی ،
        بادی شاد اومد
        شادوماد منتظرعروس بود
        عروس خانوم که لباش قرمزی بود
        به گلو و حنجره ش ، یه داد اومد
        یه مُشت لیچار، بد و بیراه ،
        فحش ها و، ناسزا
        او به فریاد میگفت : دکورش رفته به باد
        شادوماد که اولش ،
        پِی ودنبالِ عروس خانومِ دریای خیالیش، راد اومد
        ازاون رفتارِشریکِ زندگیش ،
        بد ریخت به هم و، اصلاً خوشش نیومد
        تازه از رؤیا و خوابش پرید
        چشماش به حقایق آشنا شد ولی ،
        سوی آن اتاقِ خواب ،
        اولش بهرِ یه فرصتی بسی تات* اومد
        اما خیلی زود امیدش ناامید
        شادوماد به حجله اومد ولی ،
        قات اومد
        با یه حالی ، قَر و قاطی شده و، حاد اومد
        انگار شبِ اول ، همه چیز رفت به باد
        یکسال نشده بود ، که یک بچه اومد ، ولی ،
        بعد از اونهمه تشنج ، مات اومد
        چند سالی نگذشته بود ،
        او رفت به کوچه پیش دوستاش
        برگشت به خونه ولی ،
        لات اومد
        شادومادِ چندسال پیش ، یه روزی رفت سرِ کار
        برگشت به خونه ولی ،
        پای چشمانِ دریده شده ی پرونده‌اش ، اشکی شده بود
        یه بادمجونِ سیاه ، پای هرچشمش کاشته بود
        بسوزی زندگی ! بعد ازاونهمه تلاش ،
        مَردی ناک اوت اومد
        بدون تذکری ،
        یا که بشنود کلامی از کسی ،
        یا که بشنود ، حرفی از کیش
        یهویی به خونه اومد ، ولی ،
        مات اومد
        خانوم خانوما ،
        غمی در دلش نداشت
        او به یُمنِ مهریه
        دراین شطرنج ، میونِ خونه و خونه ی باباش
        بیشتر از مساوی بود
        ولی خود می گفت به بابا
        نتیجه ی زندگی اش ، پات اومد
        باباش که نمیدونست معنیِ پات
        به او میگفت : نگفتم اول تحقیقی بکن
        آنچه گفتم ، حالا پات اومد ؟
        چهار ماه و ده روز ، گذشت
        به مَرده خبر دادند
        پس چرا نشسته ای ؟
        هنوز مُهر این طلاق خشک نشده
        شادوماد دیگری ، جات اومد
        مرد کفری شد و طوری ریخت به هم
        که انگار ،  بهرِ ریزریز کردنِ کوه
        موریانه هایی از کفر،
        از قوم وقبیله ی بدِ عاد اومد
        جنگولک بازیِ آدمها فراگیرشده بود
        طوری شده بود ،
        حتی فکر دنیا هم ،
        ریخت به هم
        طوری شده بود که او هم  
        از زشتیِ آدمها دگر،
         به داد اومد
         
        تات = مخفف : تجربه ، اعتماد ، توسعه
        بهمن بیدقی 1400/4/25
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۰۱
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۱۳
        باسلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        زنده باشید
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۶
        درود های فراوان وارادتی بی پایان جناب بیدقی استاد وادیب فاضل وگرانقدر
        چون همیشه زیبا وپر محتوا
        قلمتان مانا
        مسرور ومستدام
        ایام بکام
        🌷🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۱۴
        باسلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        درپناه خدا
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۵۴
        درود بر شما جناب بیدقی ادیب و بزرگوار خندانک خندانک

        شاعرانگی هاتون مستدام باشه و بر مدار عشق خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۵۸
        باسلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        بزرگوارید
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        درپناه خدا
        ارسال پاسخ
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        دوشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۰ ۰۵:۱۵
        درود برشما خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۰ ۰۵:۲۴
        باسلام و عرض احترام بزرگوار
        سپاسگزارم ، ممنونم از حضور ارزشمندتان
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        دوشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۲۴
        سلام و احترام جناب بیدقی عزیز
        زیبا قلم زدید
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۰۰
        باسلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        بزرگوارید
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        درپناه خدا
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0