سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 21 دی 1403
    11 رجب 1446
      Friday 10 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        گرچه باغ من از درخت تهی ست در سرم فکر کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را همه را از نداشتن دارم...یاسر قنبرلو

        جمعه ۲۱ دی

        هوا تب داشت

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ تير ۱۴۰۰ ۰۵:۲۴ شماره ثبت ۱۰۱۰۱۵
          بازدید : ۱۶۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        هوا تب داشت
         
        هوا تب داشت ولی ،
        یه دفعه یک باد اومد
        یه باد اومد ولی ،
        بادی شاد اومد
        شادوماد منتظرعروس بود
        عروس خانوم که لباش قرمزی بود
        به گلو و حنجره ش ، یه داد اومد
        یه مُشت لیچار، بد و بیراه ،
        فحش ها و، ناسزا
        او به فریاد میگفت : دکورش رفته به باد
        شادوماد که اولش ،
        پِی ودنبالِ عروس خانومِ دریای خیالیش، راد اومد
        ازاون رفتارِشریکِ زندگیش ،
        بد ریخت به هم و، اصلاً خوشش نیومد
        تازه از رؤیا و خوابش پرید
        چشماش به حقایق آشنا شد ولی ،
        سوی آن اتاقِ خواب ،
        اولش بهرِ یه فرصتی بسی تات* اومد
        اما خیلی زود امیدش ناامید
        شادوماد به حجله اومد ولی ،
        قات اومد
        با یه حالی ، قَر و قاطی شده و، حاد اومد
        انگار شبِ اول ، همه چیز رفت به باد
        یکسال نشده بود ، که یک بچه اومد ، ولی ،
        بعد از اونهمه تشنج ، مات اومد
        چند سالی نگذشته بود ،
        او رفت به کوچه پیش دوستاش
        برگشت به خونه ولی ،
        لات اومد
        شادومادِ چندسال پیش ، یه روزی رفت سرِ کار
        برگشت به خونه ولی ،
        پای چشمانِ دریده شده ی پرونده‌اش ، اشکی شده بود
        یه بادمجونِ سیاه ، پای هرچشمش کاشته بود
        بسوزی زندگی ! بعد ازاونهمه تلاش ،
        مَردی ناک اوت اومد
        بدون تذکری ،
        یا که بشنود کلامی از کسی ،
        یا که بشنود ، حرفی از کیش
        یهویی به خونه اومد ، ولی ،
        مات اومد
        خانوم خانوما ،
        غمی در دلش نداشت
        او به یُمنِ مهریه
        دراین شطرنج ، میونِ خونه و خونه ی باباش
        بیشتر از مساوی بود
        ولی خود می گفت به بابا
        نتیجه ی زندگی اش ، پات اومد
        باباش که نمیدونست معنیِ پات
        به او میگفت : نگفتم اول تحقیقی بکن
        آنچه گفتم ، حالا پات اومد ؟
        چهار ماه و ده روز ، گذشت
        به مَرده خبر دادند
        پس چرا نشسته ای ؟
        هنوز مُهر این طلاق خشک نشده
        شادوماد دیگری ، جات اومد
        مرد کفری شد و طوری ریخت به هم
        که انگار ،  بهرِ ریزریز کردنِ کوه
        موریانه هایی از کفر،
        از قوم وقبیله ی بدِ عاد اومد
        جنگولک بازیِ آدمها فراگیرشده بود
        طوری شده بود ،
        حتی فکر دنیا هم ،
        ریخت به هم
        طوری شده بود که او هم  
        از زشتیِ آدمها دگر،
         به داد اومد
         
        تات = مخفف : تجربه ، اعتماد ، توسعه
        بهمن بیدقی 1400/4/25
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۰۱
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۱۳
        باسلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        زنده باشید
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۶
        درود های فراوان وارادتی بی پایان جناب بیدقی استاد وادیب فاضل وگرانقدر
        چون همیشه زیبا وپر محتوا
        قلمتان مانا
        مسرور ومستدام
        ایام بکام
        🌷🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۱۴
        باسلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        درپناه خدا
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۵۴
        درود بر شما جناب بیدقی ادیب و بزرگوار خندانک خندانک

        شاعرانگی هاتون مستدام باشه و بر مدار عشق خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۵۸
        باسلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        بزرگوارید
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        درپناه خدا
        ارسال پاسخ
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        دوشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۰ ۰۵:۱۵
        درود برشما خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۰ ۰۵:۲۴
        باسلام و عرض احترام بزرگوار
        سپاسگزارم ، ممنونم از حضور ارزشمندتان
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        دوشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۲۴
        سلام و احترام جناب بیدقی عزیز
        زیبا قلم زدید
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۰۰
        باسلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        بزرگوارید
        ممنونم از لطفتون
        سلامت باشید
        درپناه خدا
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2