وقتی که از زمین و زمان دل بریده ای
از آشنا و دشمن خود درد دیده ای
از کوچه های خسته ی آزار داده ات
از مردم غریبه مذمت شنیده ای
زیر فشار حاشیه و صد دلیل پوچ
از هرج و مرج جامعه قامت خمیده ای
از ذهن های خورده سر و کهنه و خراب
چیزی به جز فرافکنی ها ندیده ای
از بیشماریِ کلک و فتنه و ادا
بر انتهای غربتِ ایمان رسیده ای
از بحث های بی ثمر و حرف های مفت
دندان به لب گرفتی و آن را گَزیده ای
سردرگمی چنان که سرت درد می کند
شرم و خیال و دلهره درهم تنیده ای
یک جرعه دلخوشی که در آن حرف غم نبود
هر قطره را به قیمت جانت خریده ای
در گام های مضطربت حرف خستگی ست
خود را به سمت خانه به زحمت کشیده ای
در خلوت شبانه ات احساس می کنی
از کام شب صدای غریبی شنیده ای ....
دل را به یاد و نام خداوند زنده کن
حتی اگر وجود خودت را دریده ای
انسان بمان که نور خدا در وجود توست
در هر سطوح بینش و عقل و عقیده ای....
#ایمان_اسماعیلی_راجی
اشاره به آیات نورانی قرآن کریم (الا بذکرالله تطمئن القلوب) سوره ی (رعد) آیه ی ۲۸
(نفخت فیه من روحی) سوره ی (حجر) آیه ۲۹ سوره ی (ص) آیه ی ۷۲
اساتید عزیز و دوستان اندیشمند، نقد و نظرتان بر دیده هایم🌹
باورم این است که ده بیت از ده جهت همچون تیر از کمان شاعر شلیک شده تا خمگی در نهایت دقت و صلابت به سیبل ِ دو بیت پایانی برخورد کند!
آیا هدف شاعر محقق شده است.به غایت و نهایت محقق شده .بهتر از این نمیشود.تمامی ده تیر رها شده از کمان به مرکز هدف اصابت کرده و باعث حیرت منِ مخاطب شده است!
در لحظه ی خواندن شعر فقط به این فکر میکردم که نقطه ی عطف ماجرا در شعر ( راجی ) کجا میتواند باشد.او ما را با خود همراه کرده ،تشنه و تشنه تر میکند برای چه؟ آیا در نهایت ما را به لب چشمه میبرد یا در این برهوتی که برای ما ساخته و پرداخته رها میکند به امان خدا؟!
خوشبختانه ایمان اسماعیلی انسان دل رحمیست!🌺
ما را از برزخی که ساخت به بهشتی زیبا برد🙏
با وجود اینکه قبلا گفته بودم از ارائه ی راه حل در شعر چندان خوشم نمی آید ولی در هر قاعده ی کلی قطعا استثنایی هم وجود دارد،و این یکی از استثناعات است.
هنر دوم شاعر به گمانم استفاده از عبارات و ترکیباتی در هر بیت است که با وجود هم راستا بودن در معنا به هیچ وجه حشو به حساب نمی آیند مثل (بحث های بی ثمر و حرف های مفت) و یا ( کلک/ فتنه/ادا) که در یک راستا هستند منتها دقیقا مترادف هم نیستند و این از تبحر شاعر در واژه گزینی نشات میگیرد.
قطعا وجود نقشه ی راه( آیه ای که شاعر در نهایت به آن اشاره کرد) در انسجام و پرداخت بهینه ی این روایت کمک کرده است و منجر به خلق این شعر زیبا شده.
وجود ترکیباتی همچون ( خورده سر) در این شعر برایم بسیار قابل توجه بود و اشاره به یکی از معضلات کنونی جوامع( فرافکنی) که این هم نشانه هوش و احاطه شاعر به مسائل اجتماعیست👏
دیدن ِ قافیه ی (دیده و ندیده) که در واقع تکراری حساب میشود را به راحتی بنده نیز ندیده میگیرم!!
شاعر ۱۲ بیت حرف زیبا زده.اوج بی انصافی من است که به این قافیه به عنوان ایراد اشاره کنم ،فقط اشاره کردم که منتقد بعدی به آن نپردازد😁
وجود کلمه ( سطوح) جمع سطح به دلیل ( هر) که قبلش آمده به نظر بنده میتواند جای بحث داشته باشد.اگر به جای ( هر ) مثلا داشتیم( تمامی) یا ( همه) بنظرم ایراد تالیفی رفع میشد که خوب در این صورت وزن دچار اشکال میشود ولی میتوان این مصرع را به گونه ای دیگر باز نویسی کرد.
درود بر شما و ایمان اسماعیلی عزیز🌺🌺