سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        بدایحه هایم

        شعری از

        پژمان خلیلی

        از دفتر بداحه هام نوع شعر ترکیبی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۱۵ شماره ثبت ۱۰۰۷۷۰
          بازدید : ۳۲۷   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پژمان خلیلی

        الف- 
        باز/ اَ ر ,/ ذوُهن ِ من ارباب خویش بود ؟

        گو!در بساط تو/می بایدی ِ خویش بود!


        رازآ بهِ راز رَزارآ نمی خوری

        - در بود ِ بودن ِ بودآی ِ ؛ خویش بود
         
         
        -----------------------------
        الف- 
        من خسته نیم مرا به زور دَوَنک

        در بسته نیم مرا به دوزی وُ کَلَک

        در خِرمن یارا همه دودی چو فُزود

        سر مسته نیم مرا بجویی و خَرَک
         
        --------------------------------
         
         
        الف- 
        در بام خانه ای ما باد می وزد
        کد می دهم به شما تا شمانیز بوزید
        در ماجرای سطحی این روزهای نمور
        قول می دهم که شما نیز هم ببرید
        سیصد چهارصد بباید زسال گذر
        وِل می هم شمانیز هم وِل َ دید

        در بام خانه ای ما باد می وزد

        کد می دهم به شما تا شمانیز بوزید
         
         
        --------------------------------
        الف-
        ولی تو هنوز به انسداد مصنوع وزن
        دل باخته ای
        وَ شاید !

        وقتی

        دیگر
        -----------------------------
         
        الف-
        بر ما ! نیایش خویش ات دریغ دار
        - قومی م که چالش روزگار /به قعر کشیده ایم

        در وآدریغی عمری قُبور باش
        - در سین سادیسم سماج ات دویده ایم

        وقتی نَشود برقرار چیز ساده را
        - اندر حاکیت خاموش بی قرار برُده ایم

        با من به فراموشی این دوره منقلب مباش !
        - هر گُوُ به سوی چَراغی بسوی خویش خفته ایم

        فریاد به خون جگر /می رسانیم/ چه سود !
        دَر وآسوایی ِ دوران بی ثواب سفته ایم


        با ید بتکانم وُ بر زمین تان خُطور کنم
        - هر چند بر سر قله /به عُزلت خمیده ایم

        دَردا تمِام گَر شوی/ گِره از کار ما گشا !

        در کوی با تو بُوُ دَن را /غنیمتی ایم
        اربع به همان وزن روزگار قسم 

        ـ هرکو به کوی تو میآیمی /نهفته ایم 

        باید بدانی که پند مندِ روزگار
        بر برگ های  خجسته   چون نم معطریم 

        اقبال که به ذهنم خطور هم نکرد
        از دست دید احتمال تو/ می بایدایم 


        بر ما !رحین نیایش دریغ دار
        هر چند چالش دنیا به هم تنیده ایم
         
         
        ---------------------
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۰۷:۳۳
        درود بزرگوار خندانک
        بهنود کیمیائی
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۰۷:۳۲
        درودها




        ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۵۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان خلیلی
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۴
        با سلام و احترام؛
        خدمتت عزیزانم می شود لطفن ایراداد شعر ها رو بفرمایید بنده اصلاحیه را مطالعه کنم . ممنون می شم از حسن لطف جنابعالی . خندانک
        پژمان خلیلی
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۶
        حالا کنار تو در موازی یک بدن
        یادر بِساط انجماد تِمامی ِ یک سخن
        ***
        شاید !میان چو دستی به مجرمانه بُرد

        یک هیچ به تمام معنیِ/ نیست در لجن

        حِل/ اَل/ حِلَل/ کهِ حِلالی ِ یحالمان شُدی

        در دا به درد ِ در به درانی درون یک /سُنن

        حالا کنار تو در توازیع ِ بی تُوام
        یا گو! بِسان عربده در/ رَخت ِ بی ثَمن


        دردا د.وباره دماوند مان بسوخت
        هرگو به ِ چو سنگی شما / نمی تُوان کَمن


        پژمان خلیلی
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۲
        در ریز زیرکی زندگان به شک می نگرم
        و حاشیه نمی روم
        امید کیانی (امید)
        دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۲۰

        سلامــی گــرم
        قلمتون سبز نویسا به مهر ودوستی خندانک

        مسعود میناآباد  مسعود م
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۷



        درود بر شما دوست گرامی
        با وجود داشتن چند اشتباه املایی باز هم زیباست
        --------------- خندانک خندانک خندانک
        پژمان خلیلی
        پژمان خلیلی
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۴۱
        با سلام و احترام؛
        بدایحه و مشق می باشد . در زمانی اگر مقدورماند ویراستاری اساسی می خواهند .
        ارسال پاسخ
        پژمان خلیلی
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۴۷
        همه سوار شوند اتوبوس در حال ترک مبداءی بی انتها به سوی مقصدی چندگانه ولی نزدیک است .

        تطهیر قرارمان نبود اما هزینه ای متحمل را گروهان مان تقبل می نماید و امید ابزاری در خدمت گرفته .

        آب دهانم را قورت می دهم . دنیا کلا هزار بعدی نیز شود من در ان شناور می مانم . و تو بدان

        آنقدر سر تکان می دهم که تبدیل به هِد شود .

        پژمان خلیلی
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۰۴
        برگ هایم ریخت دوستان فِل بداح/ معنی کنید
        اشک هایم ریخت دوستان ال وداع تدعی کنید

        پژمان خلیلی
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۱۲
        وقتی می گویم ما در دهه ای بعد از ۶۰ گیر کرده ایم درست می گویم
        زیرا ما دهه ای نود میلادی را در نیرنگ زندگی کردیم درست می گویم
        تو نیز درست بگو وگرنه درست می کنم درست نگفت انت را درست
        پژمان خلیلی
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۳۹
        وقتی در دنیا /تمام دنیا را می گویم از جمله فضا
        تنها فاصله ای قابل اتکا در این خود و حوالی زمین مان را می بود
        و بقیه اش مانند تِرش های فعل در کاربرد
        اگر ما همان ثقل متبحر در احتمال تبحر نیستیم /پس چیستیم
        نه !ما همانی ایم که هست ما بقی عجوباتی در اشکالی متوآهم






        پژمان خلیلی
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۵۲
        من در تضاد کامل یک هوش / شعر دیگرم

        پژمان خلیلی
        سه شنبه ۲۲ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۱۸
        من در همه وجهی / همه شعرم
        پژمان خلیلی
        چهارشنبه ۲۳ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۱
        با ماه/ قدیم بود که . . . /ماامروز در مریخ
        فردا در سوی دیگر
        امروز سال 1664 هجری شمسی است
        هنوز اکسیژن به قیمت بالا مبادله می شود
        کالایی لوکس
        راحت خلاص ات کنم برخلاف باورت
        خاویار همان آب است
        ولی نظم بی خانمان قوانین اجتماعی /علمی در سطح فیزیک بود
        بر خلاف ماشین های پرواز هوایی
        تاریکی به سرخی قدم می گذاشت
        چه زود شیت تب های مجتمع به بلاک بعدی هدایت می شدند
        بلاک زنجیره ای تاریخ را در بی زنجیری به عهد می گرفت
        و خود سانسوری چیزی بدیح می بود
        امروز مورخ 23 ام . 1664 هجری شمسی هوا موجود نیست
        به ندرت مافیای انرژی اب - بروژآی تشنه را سیراب می کند
        تنیدگی /آی تنیدگی/ با تو ام لعنت شوپن و َ واگنر نثار تو
        که هرچه ابومحمود حامدبن خضر خجندی گفت /باید همان می شد!

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9