دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر هانیه سپهرفر (پناه)
آخرین اشعار ناب هانیه سپهرفر (پناه)
|
"چه کسی می داند، که تو در پیله تنهایی خود تنهایی
چه کسی می داند، که تو در حسرت یک روزنه در فردایی
پیله ات را بگشا
تو به اندازه پروانه شدن زیبایی"
و چنین شد که به نجوای امید، به پرِ برگِ سپید
چنگ بر پیله زنان، چشم بر باغِ جهان بگشایی
چه کسی می فهمد، که تو در سردی لب های نفس لرزانی
چه کسی می بیند، که تو در وحشت دنیای جدید گریانی
دیده ات را بگشا
تا ببینی چه در آفاقِ محبت پیدا، و چه در مهرِ طبیعت گویا
که خوش آمد به زمین پاره ای از مُلکِ برین
تکیه بر تخت زنان و همه خلق اند سرگرمِ پذیرایی
و چنین شد که قرار، به دل پاک نهال، گشت مهمان اهورایی
آخرالامر، بدان!
تو همانی که خودت میخواهی
|
نقدها و نظرات
|
سپاس استاد عزیز و بزرگوار | |
|
درود بر شما | |
|
سپاسگزارم جناب صادقی زیبا خواندید | |
|
درود متقابل استاد ارجمند سپاس | |
|
درود بر شما بانوی عزیز پایدار باشید | |
|
درود بر شما. متشکرم | |
|
درود متقابل. سپاس از دقت نظر شما همانطور که اشاره کردید، چهار خط ابتدایی شعر معروف شاعر گرانقدر، جناب سهراب سپهری هست (که بنا به رعایت قانون، با علامت " " مشخص شده). بنده هم سعی کردم چند خطی ادامه نویسی کنم. | |
|
🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خوش آهنگ و زیباست