پنجشنبه ۶ دی
|
آخرین اشعار ناب مهرداد عزیزیان
|
چه جای مکتبِ بودائیست،به سینه ای که مسلمانست؟
چگونه ساکت و راهب روی،شد آنکه قاریِ قرآنست؟
مرا نه آیه کند درمان،نه سوره عُقده گشاید یار
اعانه از نفست آرند،به نای بیوه که ویرانست
*****
چقدر زاده شوم از مرگ،ز جبرِ چرخه ی بی حاصل؟
چگونه دل به تو نسپارم؟ بگیر چرخه ی رنج از دل
که این ریاضتِ طولانی،مرا برادرِ بودا کرد
ببین شکوهِ تناسخ را،رسان مرا به پسین منزل
*****
گمان مبر که مرا روزی،رها کند غمِ بیکاره
اگر که هم نفسی جز تو،بَرَم زِ عالمِ سمساره*
مرا نه مذهبِ ابراهیم،دوا به گاهِ جنون باشد
نه همنشینیِ بودا با،خیالِ خلقتِ صد باره
*****
به شرقِ خاطره بنشستم،ز حزنِ مغربِ اَبرویت
به معبدی که رُخت دیدم،و صوتِ مکتبِ گُل گویت
سرم هوای سفر دارد،دلم ز طعمِ اسارت سیر
به نامِ مشرقِ رویایی،بخوان مرا که شوم سویت
گاها هنرمند ( عذرخواهی از ساحتِ هنر بابت هنرمند نامیدن خودم) میل به کشف و شهود دارد جهت نِیل به روایتی متمایز از روایتِ قبلی خود.غالبا عادات پیروزند و گاها ناخودآگاهِ تنوع طلب هم پیروز میشود.خاصیتِ کشف و شهود شاعر هم به گمانم آنست که شعرش سنجاقی میشود!(سنجاقی: شعری که باید شاعرش را به آن سنجاق کرد و با چوب بالای سرش ایستاد و گفت بگو ببینم چی تو کله ی خرابت بود،که اینجا روی کاغذ آوردی؟!)
قبلا دوستانی که این شعر را دیده اند از خجالت بنده در آمده و با ضرباتی سنگین بنده و قلم بنده و شعور بنده را مورد التفات قرار داده اند.اما چه باک؟! بگذارید ما شاعران هم قدری از کسوتِ سیاستمداران پوست کلفتی نسیه ببریم! شعر را توضیح نمیدهم و تفسیرش را به عهده ی شمای مخاطب میگذارم،منتها هر آنچه که دل تنگتان خواست در موردش نقد و نظر بدهید و نگران واکنش بنده نباشید🙏🙏🌺
* سمساره یا سمسارا اشاره به چرخه ی زایش و مرگ مورد عقیده ی بودیسم دارد که در صورت رسیدن به کمالِ بودا قطع شده و به نیروانا و رهایی می انجامد
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام بزرگوار... شما و کاک ایمان نقادین یا قناد؟؟؟ | |
|
سلام و عرض ادب خدمت جناب استکی گرامی🌺🌺🙏 | |
|
سپاسگزارم بانوی بزرگوار🌺🙏🌺 | |
|
درود بر هادی محمدی عزیز و سپاس از حضورت🙏 | |
|
درود بر استاد اخباری گرامی سپاسگزارم🌺🙏🌺 | |
|
از حضورتان سپاسگزارم سرکار خانم محبوب گرامی🌺🙏 | |
|
درود بر شما سرکار خانم مصلح گرامی🌺🙏 | |
|
درود بر شما سرکار خانم کاسیانی گرامی🌺🙏 بله ،طبیعیست که مفهوم برایتان کاملا عیان نباشد ،نیاز به کمی کلید دارد! ببینیم کسی کلیدی میاورد یا شاعر خودش برود کلید بیاورد😃 | |
|
سلام محمد جواد عزیز و خوش قلم🌺🙏 | |
|
درود بر جناب ابراهیمی عزیز🌺🙏 | |
|
درود بر شما سرکار خانم رحیمی گرامی🌺🙏 | |
|
سلام جناب شهنی دوست داشتنی🌺🙏 | |
|
سپاس از حضورتان سرکار خانم قشقایی گرامی🌺🙏 | |
|
سپاسگزارم سرکار خانم جلیلی گرامی🌺🙏🌺 | |
|
نظرت قطعا ارزشمنده🌺 یه پیام برات فرستادم برو بخون🌺 | |
|
سپاس از حضورتان سرکار خانم خدابنده🌺🙏 | |
|
سلام بر ایمان اسماعیلی عزیز🌺🙏 بحث جالبی را باز کردی در مورد حال و هوای شاعر و سبکهایی که به آن علاقه دارد.بحث، بسیار طولانی خواهد شد و به گمانم نیاز به گفتگوی حضوری دارد. منتها مختصر توضیحی بدهم در مورد خودم و موضعی که الان در شعر اختیار کرده ام. من سرودن را با ترانه آغاز کردم،البته ترانه هایی که فکر میکنم آنها نیز ارزش هنری دارند،نه مثل بعضی کارهایی که امروز بنام ترانه میشنویم.شاید از دور مهرداد عزیزیان را آدمی افتاده حال و شاعر مسلک ببینند که سر در دیوان بزرگان کرده و بیرون نمیاورد😂😂 منتها من آلبومی (البته غیر حرفه ای و در استودیویی خانگی) در سبک پروگرسیو راک و هوی متال ضبط کردم و تمام ترانه های این آلبوم از خودم هست و آهنگسازی آن و تنظیمش.مطمئنم اگر آنها را گوش کنی حتما میگویی تو یا الان جادو شده ای یا آن روزهایی که سرگرم ساختن و خواندن این آلبوم بودی! ولی هیچ کدام درست نیست چون من اکنون هم شخصیت هنری چند وجهیم را حفظ کرده ام.هنوز انتخاب اولم در موسیقی سبک(پروگ رسیو راک) است.موزیکی آنچنان امروزی و قدرتمند با تراک هایی که تقریبا هر کدام ۱۳ تا ۱۸ دقیقه طول میکشد با ضرب آهنگهایی که چندین و چند بار تغییر میکند و گام هایی که می آیند و میروند و مدلاسیون و واریاسیون های بسیار! اما گاها با دوستان مینشینیم آنها تار میزنند و من غزل میخوانم! منتها حرفت را تصدیق میکنم،امروز هیچ سبکی را جز سبک کلاسیک یا کهن در شعر گیرا تر نمیدانم (برای سلیقه ی خودم نه حکم برای مخاطب شعر) حرف بسیار برای گفتن دارم با تو منتها با یک گوشی و در تایم کاری نمیشود همه را گفت! فقط یک توضیح کوچک بدهم و بروم(بیکاره)و (سمساره) کلمات ساختگی نیستند.سمساره فقط به گوش نا آشناست چون واژه ایست که برای مبحثی خاص در مکتب بودایی به کار میبرند🌺 اینکه روایت کمی عجیب و نامفهوم است ،حرفی ندارم،قبول دارم،البته در توضیح اول شعر هم لفظ( سنجاقی) را به کار برده ام که همین هم تایید حرف توست راجی عزیز. دوست داشتم این شعر را توضیح دهم یا تشریح کنم که از قسمت انتشار ثابت بدلیل منقضی شدن تایمش خارج شد و فرصت دست نداد🌺 | |
|
درود بر یار ترین شاعر | |
|
شما بمن لطف داری مازیار عزیز🌺🙏 | |
|
درود بر مهدی محمدی عزیز سپاس از حضورت🌺🌺🌺 | |
|
سپاسگزارم جناب انصاری گرامی🙏 | |
|
درود بر جناب الهیاری گرامی سپاس از حضورتان🙏 | |
|
سپاسگزارم جناب آزادبخت گرامی🌺 | |
|
سپاس از حضورتون جناب رضاپور🌺🙏 | |
|
سلام جناب صادقی شما لطف دارید🌺🌺 | |
|
سپاسگزارم جناب معینی گرامی🌺🙏 | |
|
سپاس از حضورتان سرکار خانم عباسی گرامی🙏🌺 | |
|
سلام بر جناب خوش بین عزیز🌺🙏 این استاد را از آخر پیامهایت برای من بردار،در قد و قواره من نیست.آگاهی میخواهد و سابقه طولانی ،من هیچ کدام را ندارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خود شاعر گزینه ی نقد را بر روی شعرش انتخاب کرده😁😁😁😁
به گمانم در انبوه آثار با ارزشی که این چند روز در بخش ثابت عرضه شد " معشوق بودایی من " زیر دست و پا له شد!!
متنی که میبینید نظر و نقد دوست عزیزم ایمان اسماعیلیست و در ادامه اش جواب بنده.خوشحال میشوم که منتقدان حاضر در سایت گوشه ی چشمی نیز به جوان ها داشته باشند🙏😁
مهرداد عزیزیان را پیروسر سخت سبک کلاسیک می دانم و از کامنتهای متعددش در شعرهای مختلف به این نتیجه رسیدم که دیدگاه شعری بین ما بسیار بسیار متفاوت است و اگر از او بخواهم که زبان شعرش رو امروزی کنه قطعا مخالفت میکند
اندر احوالات مهرداد عزیز همانند حال هوای چند سال پیشِ خودم است با این تفاوت که این ناچیز خودم رو با شرایط نوین قالب های کلاسیک به حساب خودم وفق دادم اگرچه گهگاهی به همان سبک کلاسیک خط خطی هایی میکنم ولی واقعا به دلم نمیشینه شاید من دیگه حسی به اون سبک ها ندارم ،این دوگانگی در خودم رو داشتن اساتید متعدد می دانم که برخی ها با این سبک موافق اند برخی ها با سبک جدید
و اما اگر خودم یکی رو انتخاب کنم قطعا زبان امروزیست که حال و هوای جامعه را بیشتر در بر میگیرد و ما متعلق به این برهه از زمان هستیم.....
اشعار مهرداد حال و هوای سبک قدیم رو زنده نگه داشته و قابل تقدیر و ارزشمند است ، اما مخاطب خاص خود را می طلبد
در اشعار بعضی از دوستان هم در این سایت و در جاهای دیگر دیده می شود
اما آنچه این ناچیز به آن پی بردم این است که مشخصا سبک جدید مخاطبان بیشتری دارد و مورد توجه بیشتری قرار می گیرد
و خب واقعا نمیشه این حرف ها رو هرجایی گفت مخصوصا که در همه جا بده بستان الکی مد شده و فاتحه ی شعر و ادبیات رو خونده خندانک
و اما چهارپاره مهرداد دوگانگی زبان در آن موج میزنه و برای مخاطب اهل قلم سردرگمی ایجاد میکند و هر کس که شناختی از مهرداد نداشته باشد شاید ارتباطی با شعرش نگیرد
از دید مخاطب عوام شاید به به و چه چه بشنود ولی جایگاه قلم مهرداد این نیست
قوافی بند سوم این شعر(بیکاره و سمساره) اگر چه از نظر برخی اساتید اجازه ساختن واژه صادر شده ولی از لحاظ زیبایی کلامی حس خوبی را بر مخاطب القا نمیکند
چنانچه مهرداد عزیز توضیحی دارد برای شنیدنش با افتخار سراپا گوشم
با احترام 🌺
و پاسخ کوتاه بنده
سلام بر ایمان اسماعیلی عزیز🌺🙏
بحث جالبی را باز کردی در مورد حال و هوای شاعر و سبکهایی که به آن علاقه دارد.بحث، بسیار طولانی خواهد شد و به گمانم نیاز به گفتگوی حضوری دارد.
منتها مختصر توضیحی بدهم در مورد خودم و موضعی که الان در شعر اختیار کرده ام.
من سرودن را با ترانه آغاز کردم،البته ترانه هایی که فکر میکنم آنها نیز ارزش هنری دارند،نه مثل بعضی کارهایی که امروز بنام ترانه میشنویم.شاید از دور مهرداد عزیزیان را آدمی افتاده حال و شاعر مسلک ببینند که سر در دیوان بزرگان کرده و بیرون نمیاورد😂😂
منتها من آلبومی (البته غیر حرفه ای و در استودیویی خانگی) در سبک پروگرسیو راک و هوی متال ضبط کردم و تمام ترانه های این آلبوم از خودم هست و آهنگسازی آن و تنظیمش.مطمئنم اگر آنها را گوش کنی حتما میگویی تو یا الان جادو شده ای یا آن روزهایی که سرگرم ساختن و خواندن این آلبوم بودی! ولی هیچ کدام درست نیست چون من اکنون هم شخصیت هنری چند وجهیم را حفظ کرده ام.هنوز انتخاب اولم در موسیقی سبک(پروگ رسیو راک) است.موزیکی آنچنان امروزی و قدرتمند با تراک هایی که تقریبا هر کدام ۱۳ تا ۱۸ دقیقه طول میکشد با ضرب آهنگهایی که چندین و چند بار تغییر میکند و گام هایی که می آیند و میروند و مدلاسیون و واریاسیون های بسیار! اما گاها با دوستان مینشینیم آنها تار میزنند و من غزل میخوانم!
منتها حرفت را تصدیق میکنم،امروز هیچ سبکی را جز سبک کلاسیک یا کهن در شعر گیرا تر نمیدانم (برای سلیقه ی خودم نه حکم برای مخاطب شعر)
حرف بسیار برای گفتن دارم با تو منتها با یک گوشی و در تایم کاری نمیشود همه را گفت!
فقط یک توضیح کوچک بدهم و بروم(بیکاره)و (سمساره) کلمات ساختگی نیستند.سمساره فقط به گوش نا آشناست چون واژه ایست که برای مبحثی خاص در مکتب بودایی به کار میبرند🌺
اینکه روایت کمی عجیب و نامفهوم است ،حرفی ندارم،قبول دارم،البته در توضیح اول شعر هم لفظ( سنجاقی) را به کار برده ام که همین هم تایید حرف توست راجی عزیز.
دوست داشتم این شعر را توضیح دهم یا تشریح کنم که از قسمت انتشار ثابت بدلیل منقضی شدن تایمش خارج شد و فرصت دست نداد🌺