این روزها دلها پر از کین ست
حتی خدا را برده ایم از یاد
از سوء ظن های پلید خود
دنیای خود را کرده ایم آباد
از دوره های بی سرانجامی
قانون چنگیزش به سر مانده
صدها صدای خسته ی دیگر
در سینه هامان بی اثر مانده
من از زمان بیزار و دلگیرم
از بس که اینجا بر زمین خوردم
اصلا به من چه حرف حق گفتن
وقتی که قبل از گفتنش مُردم
وقتی که جرمت حرف حق باشد
دیگر نمی یابی پناهی را
باید به قلبت چال گردد یا
چشمت نبیند اشتباهی را
دیگر نمی دانم چه می گویم
شاید خزعبل گفته ام تا حال
یک بارِ دیگر می زنم فریاد
تا سینه ام بشکافد از این قال
گرچه صدای دادو فریادم
بر گوش وجدان ها ندارد راه
با منطق اینگونه می افتیم
از چاله با صورت درون چاه
ما حرف حق را تلخ می دانیم
چون باب میل عقده هامان نیست
هر قسمت از این کار می لنگد
زیرا خبر از دین و ایمان نیست
من هم شبیه مردم این شهر
بر پیر و کودک سوء ظن دارم
با این تفاوت که خودم را تا
زیر گلویم در لجن دارم
در حیرتم از کار آدم ها
دنیا عجب پیچ و خمی دارد
ما که نفهمیدیم یعنی چه؟
دیوانگی هم عالمی دارد!؟
دارد صدای گریه می آید
بغض خدا انگار ترکیده
عرش خدا از خلقت انسان
روزی هزاران بار لرزیده.........
#ایمان_اسماعیلی_راجی
سپاسگزار اساتید عزیز و دوستان ادیبم هستم
چنانچه نقدی دارند بنگارند تا بیاموزیم🌹
بسم الله الرحمن الرحيم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ﴿۶﴾اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كرده ايد پشيمان شويد (۶)