18

میخواهمت در گیر و دار فوق میرایی
میخواهمت حین دژاوو ، گرم و رویایی
اسکار سرخ بوسه ات ، آسیب زیبایی

آغوش ما، فصل مدارات موازی بود

فصل تروکاژ عباپوشان بی تدبیر
فصل شروع دادگاه زادن و زنجیر
دلگیجه های آبی یک روح بی تاثیر

در فالمان ‌ ،روباه مست اشکنازی بود

در آسیاب مورچه ،دوشیزگان عدل
شماته ها ، در انتظار قهرمان عدل
پوسیده خازنهای نور آسمان عدل

لبخندهای مادرم ، یأس کزازی بود

ما تورژسانس وهنبار ابرها بودیم
نقاشی باروک نبش قبرها بودیم
ما پاندمی اختیار و جبرها بودیم

تنها دلیل جت لگ حوا، مجازی بود

نیلوفرم ،در ساقه هایم کرکودیلینست
لطفا نوازش کن ،پارانشیمی که شیرینست
چشمان رعیتهای شهرت،سخت بدبینست

مثل پلنگی در خیالم ،لوس بازی بود

درگیر زخم و مفصل هیپ صداداریم
پستداک داریم و برای خنده بیکاریم
بر تابع هایپربولیک عشق ،آواریم

بر روی لبهامان نشان کشف رازی بود

با سبک وینتیج و دماغ فیک آتروپال
در قاره های لاکچری با غلظت رویال
دیسفوری قالیچه ای در انتهای هال

صبح کراسولاسه در دریاچه سازی بود