سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        شانزه‌لیزه
        ارسال شده توسط

        نوراله قنبرزهی گرگیچ

        در تاریخ : يکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۸ ۰۵:۱۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۶۵ | نظرات : ۰

        "شانزه‌لیزه"
        قابلتو نداره والا، این خوش پُخت تره والا، واسه اهل و ایال از همينا ميبرم، تو که غریبه نيستی قد دوتا دُکون تو پَستو پشتی ازش دارم، پسر کربلایی جعفر همونی که ی کوره سواد نداره ولی آژدانه خير سرش، ميگه این روس و انگليسيا باز خيالاتی تو سرشون دارن، همين روزا قيمتا سر به فَلک ميکشه از ما گفتن بود والا! منم به هر کسی نميفروشم جان هر دومون، تو این دوره زمونه پنج زارم غنيمته والا
        پسرکی تَکيده و لاغر با مو ھای تراشيده شده نامنظم و ریش تُنک کوسه ای با یک خال گوشتی روی پلکش و یک بقچه که محکم به پهلویش فشارش ميداد و چند لک آب گوشت که روی پيراهنش افتاده بود، از در چوبی که با آئينه های
        رنگی تزئين شده بود و بالاش هشتی های ریزی داشت، وارد شد! 
        پ پسر کجا سير می کردی؟ مردیم از گشنگی والا، بيا بيا مادر زنت دوست داره، بفرما تصدقت بفرما،
        پسرک با عينک ذره بينی گُنده که با یک کش دور سرش محکم شده بود و پشت آن چشم هایش مثل چشمان گرد و سرخ شده خروس لاری شکست خورده، مظلومانه برق می زد، گوشه سفره را صاف کرد و ناخن انگشت سبابه ی دست چپش را می جوید و گاهی ھم با ناخن لک های روی لباسش را ميخراشيد.
         مرد با دست چرب دستی به ریشش کشيد 
        بيا چِقد دس دس مُکنی، بوش پيچيده، برنجش از همينيه که گفتم والا، یوخته ایال ما نابلده شِفته س! 
        پسر آداب غذا خوردن رو بگو، 
        اواوستا اووستا دوو زااانو می شينيم، بااا دسسستِ راراراس
         آ باری کلا! با  این چهار انگشت مسلک پيغمبره پسر جون!
        مرد گوشت کوب را ليسيد و با مشت کوبيد به پياز !
        بسم اله بسم اله
        مرداد ۹۸
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۴۴۸ در تاریخ يکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۸ ۰۵:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1