سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 خرداد 1403
  • روزجهاد كشاورزي (تشكيل جهادسازندگي به فرمان حضرت امام خميني -ره-)، 1358 هـ ش
10 ذو الحجة 1445
  • عيد سعيد قربان
Sunday 16 Jun 2024
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۲۷ خرداد

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    نقد کتاب زنی از جنس تاریکی
    ارسال شده توسط

    مریم شجاعی(بشارت )

    در تاریخ : شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۱۳
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۷۳ | نظرات : ۷

    نگاهی بر کتاب «زنی ازجنس تاریکی » سروده معصومه افراشی
     زنی ازجنس تاریکی ،عنوان چهارمین کتاب خانم معصومه افراشی شاعرلرستانی است که درسال 1392توسط انتشارات شاپورخواست خرم آبادلرستان در1000 نسخه و 62 صفحه و 15 شعرسپیدچاپ  شده است .
    زبان کلیه اشعاراین کتاب تازه و امروزی است و مضمون  اکثریت اشعارروانشناختی است .
    مفهوم «آنیما»مفهوم غالب اشعاراین کتاب است و عشق و شرم و .... هم درچندتاازاشعاردیده می شود.
     ضمن آرزوی موفقیت برای این شاعرزیباقلم و اشتیاق برای خواندن اثرپنجم ایشان (زنان سخنوربروجرد) شمارابه  تجزیه و تحلیلی که برچندشعرازاین مجموعه انجام  داده ام  دعوت می کنم:
    ________________________________________________________________________
    مقدمه کتاب توجیه نام کتاب است و ذهنیت حاکم برآن  بامضمون اکثراشعارمشترک است .
    شعر«من آن شهرزادقصه گویم » قصه نام کتاب است که 15 صفحه از62 صفحه کتاب را درخودگنجانده است .
    شاعردراین شعرباآنیمای درون مردیامعشوق و یامخاطبش  حرف می زند،زنی که هووی معنوی  اوست ،زنی که نه زمینی است و نه آسمانی ،زنی ازجنس تاریکی است .
    دراین شعروشعرهای دیگراین مجموعه پایبندی شاعربه اصول اخلاقی  و نظام  ارزشها و تقوی وتزکیه نفس و نجابت و عصمت نشان داده می شود،هرچنداین نظام اخلاقی طویل و مانع و دیواری باشندپیش روی او.
     دیوارهایی که خودش خشت  به خشتش را  روی هم  گذاشته است .
    درشعر«پری دراعماق تاریکی » هم که پنج صفحه  است قصه اسم کتاب  به روایتی دیگرتکرارمی شود  که درهمدلی آشکاری است باسهراب و شاسوسادر«آوارآفتاب »
    شعر«نگران من نباش  هم چنین است .
     چهارصفحه شعر« هنوزیک زن سنتی ام »مارابه 15  صفحه  «من آن شهرزادقصه گویم » الصاق می کند.و دوصفحه شعر«عبوردرتاریکی »  هم .
    اما مضمون شعر«دل نوشته های زنی اهل قلم » انتقادی - اجتماعی است و رگه هایی ازیاس و ناامیدی رامی توان درآن دید:
    بگذارنهنگان بازهم ببلعند
    نه من ،نه توبه دریانمی رسیم
     زیراژن نهنگ شدن نداریم
    صمدهم اشتباه کردکه ماهی سیاه کوچولویش رابه دریافرستاد
    و درقسمتی دیگرازاین شعرمی خوانیم :
    ترجیح می دهم که درمتروجوراب بفروشم
    ....
    بهتراست که دربرکه بمانیم ،زیرادریاطوفانی است .
    درشعر«زندگی دوزیستی »درونمایه فراروانشناختی  است که به دانش زیست شناسی نیازدارد.
    :درحال دگردیسی ام ،دارم پوست می اندازم .
    درشعر«سیب زمینی » هم شاعربه سازش و پذیرش و هماهنگی باجماعت و محیط تن درمی دهدبااجبار:
    نه کسی به تواعتراض می کندنه توبه کسی، مثل کلوخ چشم دار.
    درشعر-5-  صفحه ای «عبورازعبورممنوعها» شاعرگویادگردیسی کرده است که عابری می شودکه بی هراس ازسوت پلیس ازجاده های محال و ممنوعه عبورمی کندو درپایان دوباره استحاله منفی اتفاق می افتدو یاس و احتیاط اوراازحرکت شجاعانه بازمی داردو بدبینانه به جهان می نگرد:

    جهان عینک آفتابی به چشم می زند
    کناردریاهاخودرابرنزه می کند
     .....
    اماهنوزیک بربراست
    هنوزاهلی نشده است
    اویک بربرمتمدن است .
    شعر«بهاریه »شادترین و امیدوارانه ترین شعرکتاب است  که زبان و مضمون و دیدگاهی کاملا متفاوت باسایراشعاردارد:
    بهارچون زنی غربتی که ازایل خودجامانده است بالباسهای چین دارو گل گلی و باسوزنهای خالکوبی بوی سنجدو کالانگوهای وحشی رامی اورد.
    ________________________________________________________________________

    نگاهی اجمالی برشعر«من هنوزیک زن سنتی ام »
    ________________________________:
    شاعردراین شعرزنی سنتی است که زیرچادرش زندگی می کندو حدومرزو عبورممنوع دارد
     دیوارهای پیش رویش ازپیش ساخته و گاه خودساخته اند ،هرچندتهوع سارتررامی داندو سیلویاپلات خوانده است .
    عشق -رادوست داردامابرای ان خطرنمی کند.معتقداست که اگرچه دیوارهابه مرورزمان تغییرشکل می دهندامابازهم همانهاهستندکه می توانندسنگروجان پناهش باشند:
    من نمی توانم که دیوارها رانادیده بگیرم
    چه بخواهیم چه نخواهیم دیوارها راپذیراشده ایم
     تنهاشکل دیوارهاتغییرکرده اند
     من هنوزیک زن سنتی ام
     زیرچادرم زندگی می کنم .نمی توانم برایت خطرکنم .
    همیشه مادرم می گفت »اولین دشمنان توپاشنه های پای توهستند»
    چادرم رابرای همین همیشه بلندترازقامتم می دوزم تابپوشانداین پاشنه هاراکه چشمهایشایشان به خطانرود.
    _________________________________________________________________________
    مریم شجاعی (بشارت ) بروجرد. اسفند1394
     

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۶۶۷۵ در تاریخ شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۱۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
    شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۲۶
    درودها بر هر دو استادبانوی عزیزم...برقرار و پاینده خندانک خندانک خندانک
    نیره ناصری نسب
    شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۰۴
    درود بانوی گرانقدر ناب
    کم پیدایید
    شاد و سرافراز باشید خندانک خندانک خندانک
    صفیه پاپی
    يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۵۳
    بسیاااار عااالی خندانک خندانک خندانک
    هزارااان درود بر هردو بانوی عزیز و بزرگوار خندانک خندانک خندانک
    منوچهر مجاهدنیا
    يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۵۵
    خندانک خندانک
    علیرضا کاشی پور محمدی
    يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۰۶
    درود
    خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0