سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        باز باران با ترانه ...
        ارسال شده توسط

        عباس خوش عمل کاشانی

        در تاریخ : چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ ۲۰:۲۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۵۸ | نظرات : ۱۰

        «باز باران با ترانه»شعر خاطره انگیز و جادویی روزگار کودکی و نوجوانی اغلب ماهاست.شاعر این شعر که از پیشگامان شعرنو فارسی است «آقا سید مجدالدین میرفخرایی» است که بعدها تخلص «گلچین گیلانی» را برای خود برگزید.
        «سید مجدالدین» که پسر خاله ی امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) غزلسرای بزرگ معاصر بود در مدرسه ی خوشنام و بی همتای دارالفنون به تحصیل پرداخت و از محضر اساتید فرهیخته و بزرگی چون «وحید دستگردی» و «عباس اقبال آشتیانی» استفاده ها کرد.
        او در 11 دی ماه 1288 شمسی دیده به جهان گشوده بود ؛ یعنی چند روز دیگر مصادف با سالروز تولدش است و متاسفانه در اواخر آذرماه 1351 شمسی -و به قولی در پنجم دی ماه آن سال-به علت بیماری سرطان در لندن محل اقامت و زندگی اش درگذشت.
        «سید مجد الدین» دارالفنون را که به پایان برد در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در رشته ی فلسفه و علوم تربیتی لیسانس گرفت و سپس به انگلیس رفت و با تحصیل در رشته ی پزشکی موفق به دریافت دکترا گردید.
        «دکتر سید مجدالدین میرفخرایی - گلچین گیلانی» به جز سرودن شعرنو ، در نگارش نثر هم تسلط کامل داشت.او اولین شاعر نوپردازی است که شعرش -باز باران ...-به کتابهای درسی مقطع ابتدایی راه یافت.
        از «گلچین گیلانی» که پس از مهاجرت به انگلیس و پزشک شدن دیگر به ایران بازنگشت و پس از مرگ در لندن به خاک سپرده شد ، سه مجموعه شعر چاپ و منتشر شده است که عبارت است از:-گلی برای تو2-مهروکین 3-نهفته.
        شعر بلند «باز باران...» بهترین و معروفترین اثر منظوم «گلچین گیلانی» است که خلاصه ی آن زینت بخش کتابهای درسی شده است.
        یاد و نام آن استاد فقید را گرامی می داریم و با هم متن کامل شعر خاطره انگیز «باز باران...» را مرور می کنیم:
        ****
        باز باران با ترانه
        با گهرهای فراوان
        می خورد بر بام خانه
        *
        من به پشت شیشه تنها ایستاده
        در گذرها رودها راه اوفتاده
        *
        شاد و خرّم
        یک دو سه گنجشک پرگو
        باز هردم
        می پرند این سو و آن سو
        *
        می خورد بر شیشه و در
        مشت و سیلی
        آسمان امروز دیگر نیست نیلی
        *
        یادم آرد روز باران
        گردش یک روز دیرین
        خوب و شیرین
        *
        توی جنگلهای گیلان
        کودکی ده ساله بودم
        شاد و خرّم
        نرم و نازک
        چست و چابک
        *
        از پرنده
        از خزنده
        از چرنده
        بود جنگل گرم و زنده
        آسمان ، آبی چو دریا
        یک دو ابر اینجا و آنجا
        چون دل من
        روز روشن
        بوی جنگل
        تازه و تر
        همچو می مستی دهنده
        بر درختان می زدی پر
        هر کجا زیبا پرنده
        برکه ها آرام و آبی
        برگ و گل هر جا نمایان
        چتر نیلوفر درخشان
        آفتابی
        *
        سنگها از آب جسته
        از خزه پوشیده تن را
        بس وزغ آنجا نشسته
        دم به دم در شور و غوغارودخانه
        با دوصد زیبا ترانه
        زیر پاهای درختان
        چرخ می زد
        چرخ می زد
        همچو مستان
        *
        چشمه ها چون شیشه های آفتابی
        نرم و خوش در جوش و لرزه
        توی آنها سنگریزه
        سرخ و سبز و زرد و آبی
        *
        با دو پای کودکانه
        می دویدم همچو آهو
        می پریدم از سر جو
        دور می گشتم ز خانه
        می کشانیدم به پائین
        شاخه های بیدمشکی
        دست من می گشت رنگین
        از تمشک سرخ و مشکی
        *
        می شنیدم از پرنده
        داستانهای نهانی
        از لب باد وزنده
        رازهای زندگانی
        *
        هرچه می دیدم در آنجا
        بود دلکش بود زیبا
        شاد بودم
        می سروم
        روز ای روز دل آرا
        داده ات خورشید رخشان
        این چنین رخسار زیبا
        ورنه بودی زشت و بی جان
        *
        این درختان
        با همه سبزی و خوبی
        گو چه می بودند جز پاهای چوبی
        گر نبودی مهر رخشان؟
        *
        روز ای روز دل آرا
        گر دل آرایی است از خورشید باشد
        ای درخت سبز و زیبا
        هرچه زیبایی است از خورشید باشد
        *
        اندک اندک
        رفته رفته
        ابرها گشتند چیره
        آسمان گردید تیره
        بسته شد رخساره ی خورشید رخشان
        ریخت باران
        ریخت باران
        *
        جنگل از باد گریزان
        چرخها می زد چو دریا
        دانه های گرد باران
        پهن می گشتند هر جا
        برق چون شمشیر برّان
        پاره می کرد ابرها را
        تندر دیوانه غرّان
        مشت می زد ابرها را
        *
        روی برکه
        مرغ آبی
        از میانه
        از کرانه
        با شتابی چرخ می زد بی شماره
        گیسوی سیمین مه را
        شانه می زد دست باران
        بادها با فوت خوانا
        می نمودندش پریشان
        *
        سبزه در زیر درختان
        رفته رفته گشت دریا
        توی این دریای جوشان
        جنگل وارونه پیدا
        بس دل آرا بود جنگل
        به چه زیبا بود جنگل
        *
        بس فسانه
        بس ترانه
        بس ترانه
        بس فسانه
        بس گوارا بود باران
        به چه زیبا بود باران
        *
        می شنیدم اندر آن گوهرفشانی
        رازهای جاودانی
        پندهای آسمانی:
        بشنو از من کودک من
        پیش چشم مرد فردا
        زندگانی خواه تیره
        خواه روشن
        هست زیبا
        هست زیبا
        هست زیبا.
         
         
         
         
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۸۶۲ در تاریخ چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ ۲۰:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2