باسلام و قبولی طاعات
دوستان نابممممممممممم امیدوارم خوب خوب و خندون باشید
طبق قرارمون اینم مجلس نور 10
حالا همه ساعت 10 بیایدتا کنارهم از نور این مجلس بهرمندشیم
بسم اللّه الرحمن الرحيم
و السماء و الطارق (1)
و ما ادرئك ما الطارق (2)
النجم الثاقب (3)
ان كل نفس لما عليها حافظ (4)
فلينظر الانسان مم خلق (5)
خلق من ماء دافق (6)
يخرج من بين الصلب و الترائب (7)
انه على رجعه لقادر (8)
يوم تبلى السرائر (9)
فماله من قوه و لا ناصر (10)
و السماء ذات الرجع (11)
و الارض ذات الصدع (12)
انه لقول فصل (13)
و ما هو بالهزل (14)
انهم يكيدون كيدا (15)
و اكيد كيدا (16)
فمهل الكفرين امهلهم رويدا (17)
ترجمه آيات
به نام خداى رحمان و رحيم. سوگند به آسمان و به طارق (1).
و تو چه مى دانى كه طارق چيست (2).
ستاره اى است كه پرده ظلمت را مى درد (3).
(سوگند به آن دو كه ) هيچ انسانى نيست مگر آنكه نگهبانى بر او موكل است (4).
انسان بايد نگاه كند كه از چه چيز آفريده شده است (5).
از آبى جهنده آفريده شده (6).
كه از ما بين استخوانهاى پشت و استخوانهاى سينه بيرون مى آيد (7).
آن وقت مى فهمد كه خداى تعالى بر خلقت بار دو روزى كه نهفته هاى در باطن انسان ظاهر مى شود (9).
در آن روز انسان نه نيروى دفاعى دارد و نه ياورى (10).
سوگند به آسمان محل تحولات شگرف (11).
و سوگند به زمين پر شكاف (كه گياهان و چشمه سارها از آن سر بر مى آورند) (12).
(سوگند به اين دو كه ) قرآن سخن جدا سازنده حق از باطل است (13).
نه سخن بيهوده و شوخى (14).
(پس ) اين كفار (بدانند) كه اگر به نوعى عليه دعوت تو، كيد و حيله مى كنند (15).
من هم به نوعى عليه شان كيد و حيله مى كنم (16).
پس در هلاكت آنان عجله مكن چند صباحى منتظر باش و اندكى مهلتشان بده (17).
تفسیر ایات
@و السماء و الطارق و ما ادريك ما الطارق النجم الثاقب
سوگندى است به آسمان و به طارق، و آنگاه طارق را تفسير كرده به نجم، يعنى ستاره كه در شب طلوع مى كند. و جمله (و ما ادريك ما الطارق ) امر آن را بزرگ داشته، مى فهماند كه به چيز بزرگى سوگند ياد كرده. و جمله (النجم الثاقب ) بيان طارق است، و جمله در معناى جواب استفهام تقديرى است، گويا وقتى فرموده : تو نمى دانى كه طارق چيست ! شخصى پرسيده : چيست ؟ فرموده : (النجم الثاقب ).
@ان كل نفس لما عليها حافظ
هيچ نفسى نيست الا اينكه نگهبانى بر او موكل است. و مراد از موكل شدن نگهبانى براى حفظ نفس، اين است كه فرشتگانى اعمال خوب و بد هر كسى را مى نويسند، و به همان نيت و نحوه اى كه صادر شده مى نويسند، تا بر طبق آن در قيامت حساب و جزا داده بشوند، پس منظور از (حافظ)، فرشته، و منظور از (محفوظ) عمل آدمى است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : (و ان عليكم لحافظين كراما كاتبين يعلمون ما تفعلون ).
و بعيد نيست كه مراد از حفظ نفس، حفظ خود نفس و اعمال آن باشد، و منظور از حافظ، جنس آن بوده باشد، كه در اين صورت چنين افاده مى كند كه جانهاى انسانها بعد از مردن نيز محفوظ است، و با مردن نابود و فاسد نمى شود، تا روزى كه خداى سبحان بدنها را دوباره زنده كند، در آن روز جانها به كالبدها برگشته دوباره انسان بعينه و شخصه همان انسان دنيا خواهد شد، آنگاه طبق آنچه اعمالش اقتضا دارد جزا داده خواهد شد، چون اعمال او نيز نزد خدا محفوظ است، چه خيرش و چه شرش.
@فلينظر الانسان مم خلق
يعنى انسان بايد بينديشد كه از چه خلق شده، و مبداء خلقتش چه بوده و چه چيزى به دست خداى تعالى به اين صورت انسانى در آمده ؟
پس انسان بايد بپذيرد كه به زودى به سوى پروردگارش بر مى گردد، و طبق آنچه كرده جزا داده مى شود، و اين برگشتن را بعيد نشمارد، و اگر مى خواهد بفهمد كه هيچ بعيد نيست و به معاد يقين پيدا كند نظر كند به خلقت نخستينش، و به ياد آورد روزى را كه قطره اى آب جهنده بود، كه از فضاى مابين استخوانهاى پشت و استخوانهاى سينه خارج مى شود.
@خلق من ماء دافق
آبى را كه با سرعت و فشار جريان داشته باشد آب دافق گويند، كه در اينجا منظور نطفه آدمى است، كه با فشار از پشت پدر به رحم مادر منتقل مى شود، و اين جمله جواب از استفهامى تقديرى است كه جمله (مم خلق ) آن را مى فهماند (و آن همين است كه بعد از انديشيدن، از خود مى پرسد من از چه خلق شده ام ؟ جوابش هم جمله مورد بحث است كه مى فرمايد از آبى جهنده ).
@يخرج من بين الصلب و الترائب
كلمه (صلب ) به معناى پشت، و كلمه (ترائب ) جمع (تريبه ) است كه به معناى استخوان سفيد است
مفسرين در توجيه اين آيه اختلافى عجيب به راه انداخته اند، و ظاهرا منظور از جمله (بين الصلب و الترائب ) اين است كه : منى از نقطه محصورى از بدن خارج مى شود كه آن نقطه بين استخوانهاى پشت و استخوانهاى سينه قرار دارد.
@انه على رجعه لقادر
و معناى عبارت اين است كه : آن كسى كه انسان را از آبى به چنين صفت آفريده قادر بر اعاده او و زنده كردنش بعد از مرگ، و اعاده بدنى مثل بدن دنيائيش هست، چون قدرت بر هر چيز قدرت بر مثل آن نيز هست، و اين قاعده معروف و مسلم است كه حكم امثال در آنچه شده و آنچه نشده يكسان است.
@يوم تبلى السرائر
در نتيجه معناى آيه اين است كه : رجع در روزى است كه آنچه از عقايد و آثار اعمال كه انسانها پنهان كرده بودند، چه خيرش و چه شرش به مورد آزمايش و شناسايى قرار مى گيرد، و زرگر اعمال و عقايد آنها را در بوته زرگرى خود مى آزمايد، تا معلوم شود كدام صالح و كدام فاسد بوده و كدام خالص و كدام داراى ناخالصى و عيار است و بر طبق آن صاحبش را جزا مى دهد، پس آيه مورد بحث در معناى آيه زير است : (ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به الله ).
@فما له من قوه و لا ناصر
يعنى نه خودش نيرويى دارد تا عذاب خدا را از خود دفع كند، و نه ياورى دارد كه او از وى دفاع كند، و خلاصه در روز رجع براى هيچ كس هيچ قدرتى نيست، نه از ناحيه خودش، و نه از ناحيه ديگران.
@و السماء ذات الرجع و الارض ذات الصدع
اين دو جمله دو سوگند است بعد از سوگندهاى اول سوره، تا امر قيامت و بازگشت به سوى خداى تعالى را تأكيد كند، و مراد از (آسمان صاحب رجع )، همين تحولاتى است كه در آسمان براى ما محسوس است، ستارگان و اجرامى در يك طرف آن غروب و از طرف ديگر دوباره طلوع مى كنند.
@انه لقول فصل و ما هو بالهزل
كلمه (فصل ) به معناى جدا كردن دو چيز از هم است، به طورى كه بين آن دو فاصله اى پيدا شود، و با اينكه قرآن قول فاصل و جدا سازنده است، اگر آن را قول فصل خوانده، از باب (زيد عدل ) است، و (هزل ) به معناى شوخى است، در مقابل جدى.
و اين دو آيه جواب قسم است و ضمير (انه ) به قرآن بر مى گردد، و معنايش اين است كه : به آسمانى چنان و زمينى چنين سوگند، كه قرآن سخنى جدا سازنده بين حق و باطل است، و كلامى خالى از جد، و صرف شوخى نيست، آنچه را قرآن ثابت مى كند حق محض است، كه شكى در آن نيست، و چون حق است هيچ باطلى نمى تواند آن را باطل سازد، و هر باطلى در صدد ابطال آن بر آيد باطل بدون ترديد است، پس خبرى هم كه از قيامت و بازگشت داده حق است و در آن شكى نيست.
@انهم يكيدون كيدا و اكيد كيدا
يعنى كفار با كفرشان و انكار معادشان همه در اين فكرند كه با حيله هايى نور خدا را خاموش و دعوت تو را باطل سازند، و من هم عليه ايشان حيله مى كنم، و حيله خداى تعالى همين است كه ايشان را به دشمنى با سعادت خود وا مى دارد، استدراج مى كند مى فرمايد: مال و اولاد بيشترى مى دهم، بر دلهايشان مهر مى زنم، و گمراهشان مى كنم، و بر گوش و چشمشان پرده مى افكنم، اين چنين حيله مى كنم، تا در آخر به سوى عذاب روز قيامتش بكشانم.
@فمهل الكافرين امهلهم رويدا
و معناى آيه اين است كه : وقتى مى بينى آنها كيد و حيله گريهايى دارند، و من نيز حيله هايى دارم به عين آنچه آنها حيله اش مى خوانند، و با در نظر داشتن اينكه (خداى تعالى بر كار خود غالب و مسلط است )، پس تو منتظر عذاب آنان باش، و در باره آنان عجله مكن، كمى مهلتشان بده كه به زودى آنچه در تهديدشان وعده دادم خواهد آمد، چون هر آينده اى نزديك است. و در اينكه اول تعبير فرمود به (مهل - مهلت بده ) كه چون باب تفعيل است تدريج را مى رساند، و در نوبت دوم تعبير كرد به (امهل ) كه گفتيم يك بارگى را مى رساند، و (امهل ) را مقيد به قيد (رويدا) كرد، لطافتى است كه بر كسى پوشيده نيست.
فضیلت سوره :
@در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: هر كس سوره طارق را قرائت كند خداوند ده برابر تعداد ستارگانی كه در آسمان است به او ده حسنه می دهد.1
@امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر كه در نمازهای واجب خود سوره طارق را بخواند در روز قیامت در نزد خداوند مقام و منزلتی والا خواهد داشت و از همراهان مومنین و یارانشان در بهشت خواهد بود.2
@در جایگاهی دیگر از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم آمده است: سوره طارق را یاد بگیرید زیرا اگر شما می دانستید كه چه (اسرار و آثار وبركاتی) در آن نهفته است، آنچه در دست دارید را رها می كردید و كارهایتان را تعطیل می كردید و ان را می آموختید و به وسیله آن به خدا تقرب می جستید و خداوند به واسطه آن همه گناهان به جز شك را می بخشد.
اللهم العجل الولیک الفرج
التماس دعا یاعلی