دوشنبه ۳ دی
يا امام رضا
ارسال شده توسط سارا مشیری در تاریخ : دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲ ۰۵:۰۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۷۶ | نظرات : ۵۶
|
|
منم اون کبوتر سیاه بال حرمت ..
که با چشم خیس قلب شکسته اومدم تا حرمت ..
اومدم دیونه وار منو به زنجیرت کنن
دردمو درمون میکنی از راه دور تا حرمت ..؟؟
اومدم به تو بگم آقا دل من خسته شده ..
پس چی شد اونکه میگن آقامون ضامنه و هزار هزار تا حرمت .؟!!.
نکنه فرق میزاری بین سیاه و سپیدا ..آخ آقا جان !!!
ما که دلامون سیاه چطور بیاییم تا حرمت ؟!!
ای خداجون ..آه بگو ..شفای یک تا قدمت ..
اومدم دیونه وار منو به زنجیرت کنن..
دل من شفا می خواد ...چشمم به راه حرمتـــــ
روحم میخواد پر بکشه تا آسمون مث کبوترای حرمت ..
نمی خوایی جواب بدی آقای من این قفله تا باز بشه ..
دل من بدجوری تنگه می خواد از غصه بمیره !!
تو اگه نگاش کنی بخدا آروم میگیره صفای خاک حرمت!
همین قدر برات نوشتم نمی دونی ِچقََدَر آروم شدم !!
یا ضامن آهو تو که دردمو میدونی ...شفای من تا حرمت ..
يا امام غريب حال پدرمو خوب کن ...توک ميدوني چقد دوست داره ..ي ذره از اون نگاهتو سمت پدرم ببر بخدايييييييييي حسين ک عاشق شماست ...اونکه تا اسمتون مياد اشکاش ميريزه چرا حالا ضامن اشکاش نميشي؟؟؟؟؟چرا مگه شما هم فرق ميزاري بين زائرات !!!!!!!!!!!!من اومدم از راه دور دخيل شم تو رو قسم ب اسم يکدانه جوادت ...من يکدانه دختر پدرم بدون اون ميميرم ..تو را قسم ب بزرگيت چشاي خيس منو حاجت روا کنه !!!منو تنهاا نزار يا امام غريب ک دنيا برام غريب شده بدون اون ...دلم براي دستاي مهربونش تنگ شده ..دلم براي نفس هاي گرمش براي خس خس نفساش تنگ شده ...ي روسياه اومده ..در خونا تون ...حالا ک اومده يني ميخوايي برگردونيش ؟؟؟؟....پس چي شد اون کرم و مهربونيت ؟؟!! چي شد ؟ پدرم عاشق کدوم عطوفت شما بود؟؟!!!!چرا حاجت روا نميکني ...باز کن چشاي پدرمو...تو راقسم ب مادرت زهرا (س) نفساي پدرمو از شما ميخوامممم..............امروز حال پدرم بهتر شده بود ولي باز نميدونم چي شد....4 روز تو کمااا..
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۳۰۲۶ در تاریخ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲ ۰۵:۰۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.