شعر چیست؟
برای فهمیدن شعر خوب باید هویت شعر را تحلیل نمود. شعر نتیجه ی عواطف و انفعالات و احساسات رقیق یک انسان حساس متفکر است.شعر خوب آن چیزی است که از احساسات، عواطف و انفعالات و از حالات روحی صاحب خود، از فکر دقیق پر هیجان و نگاه گرم تحریک شده ی یک مغز پرجوش و یک خون پر حرارت حکایت کند.
چندی از قالب های نوین :
ü سپید
ü نیمایی
ü موج نو
تا اوایل قرن حاضر هجری شمسی، شاعران ما دو اصل کلی تساوی وزن مصراع های شعر و نظم ثابت قافیه ها را رعایت کرده اند و اگر هم نوآوری در قالب های شعر داشته اند، با حفظ این دو اصل بوده است. در آغاز این قرن، شاعرانی به این فکر افتادند که آن دو اصل کلّی را به کنار گذارند و نوآوری را فراتر از آن حدّ و مرز گسترش دهند. شعری که به این ترتیب سروده شد، شکلی بسیار متفاوت با شعرهای پیش از خود داشت.در این گونه شعرها، شاعر مقیّد نیست مصراع ها را وزنی یکسان ببخشد و در چیدن مصراع های هم قافیه، نظامی ثابت را ـ چنان که مثلاً در غزل یا مثنوی بود ـ رعایت کند. طول مصراع، تابع طول جمله شاعر است و قافیه نیز هرگاه شاعر لازم بداند ظاهر می شود. در این جا آزادی عمل بیشتر است و البته از موسیقی شعر کهن بی بهره است.
پدیدآورنده جدی این قالب ها را نیما یوشیج می شمارند،. البته پیش از نیما یوشیج نیز اندک نمونه هایی از این گونه شعر دیده شده است، ولی نه قوّت آن شعرها در حدّی بوده که چندان قابل اعتنا باشد و نه شاعران آنها با جدّیت این شیوه را ادامه داده اند.
نوگرایی نیما و پیروان او، فقط در قالب های شعر نبود. آن ها در همه عناصر شعر معتقد به یک خانه تکانی جدّی بودند و حتّی می توان گفت تحوّلی که به وسیله این افراد در عناصر خیال و زبان رخ داد، بسیار عمیق تر و کار سازتر از تحوّل در قالب شعر بود.شاعران کهن سرا می کوشیدند نظام موسیقیایی را حفظ کنند هرچند در این میانه آسیبی هم به زبان و خیال وارد شود و شاعران نوگرا می کوشند آزادی عمل خویش در خیال و زبان را حفظ کنند هرچند آسیبی متوجه موسیقی شود. پس می توان گفت پیدایش شعر نو، ناشی از یک سبک و سنگین کردن مجدّد عناصر شعر و ایجاد توازنی نوین برای آنها بوده است[1].
شعر سپید:
شعر سپید گونهای از
شعر نوفارسی است که در دهه سی شمسی و با مجموعه ی هوای تازه از
احمد شاملوظهور پیدا کرد. تفاوت عمده این آثار با نمونههای قبلی
شعر نودر فرم شعر بوده است. در این سبک عموماً وزن عروضی رعایت نشده ولی آهنگ و موسیقی نمود دارد.
در دسته بندی شعر نو فارسی، گاهی به هر شعر که در قالب
شعر نیمایینگنجد شعر سپید میگویند.
یک نمونه شعر سپید:
بحرانِ دنیایِ متجدد
چپاول ارزش های حتی،
مسخ شده استُ
شغلِ دزدی را، فقط؛
افعالِ اسنادی شریف می دارند![فرمیسک]
شعر نیمایی:
شعر نیمایی سبکی از شعر نو فارسی است که نخستین نمونه شعر نو در ادبیات فارسی بوده است.بنیانگذار آن «علی اسفندیاری» معروف به «نیما یوشیج» است.تحولی که نیما انجام داد در دو حوزه فرم و محتوای شعر کلاسیک فارسی بود.
و این شعری است با مصراعهای کوتاه و بلند که در آن قافیه الزامی نیست ولی می تواند وجود داشته باشد.
شکل نیمایی:
--------------
-------------------
----------*
----------------------
--------
----------------
-------------------------*
درون مایه ی آن احساسات و تجربه های فردی، عشق و سیاست است. نیما با چاپ شعر افسانه در سال 1301 خورشیدی نخستین گام را در راه شعر نو برداشت.
اما آنچه ما به نام شعر نیمایی می شناسیم حاصل تطور شعر فارسی در طی قرن هاست. شعر نو ادامه شعر کلاسیک است و محصول زمان ماست. شعر نیمایی وزن و قافیه دارد. در یک بحر سروده می شود و هر پاره از شعر در حکم مصرع محسوب می شود. وزن هجایی در آن رعایت می شود.
چند نمونه شعر نیمایی:
می تراود مهتاب-
می درخشد شبتاب (فاعلاتن فعلن )
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس ولیک ( فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن)
غم این خفته چند ( فعلاتن فعلن)
خواب در چشم ترم می شکند(فاعلاتن فعلاتن فعلن)
✗✗✗
آهای اورست!
به بلندای آسمان خراشت نناز!
من بلوط هزارساله ام
تنم قوی
ریشه ام دراز
نه سنگ
نه آتش
صورتم نخراشید
من از تبر خورده ام
تبر از تنم![زهرا ستایش کیا]
✗✗✗
به خاطر بسپار
کوچه ها امروز
خیس از نگاه دیروز است
روایت انجیر معابد
حکایت تاریخ
دور و دراز
ریشه و نیمروز است
آنچه در تکرارش
شک روایت می شود
حاصل کنده علوم نیمسوز است
به نامها اعتمادی نیست
که در هر داستانی
روایتی ازکلاغ ها و اولدوز است
او که از بخت زمان
بند ساعتش را
کو ک می کند
احتمالا
کفش هایش دست دوز است...[مهران کاظمی]
از دیگر عوامل ایجاد موسیقی لفظی استعمال واج آرایی، تکرار، اشتقاق ، و... می باشد
(اصلی ترین عامل شعر ، و وجه تمایز آن با نثر را خیال می نامند. خیال کلام را تصویر گونه می کند!
دکتر شفیعی کدکنی می گوید:
"شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد."
"شعر فشرده ترین ساخت کلامی است".
یعنی شعر طوری است که وقتی شاعری شعرش را می سراید، کس دیگر نمی تواند آن را ادامه دهد.
تصویر سازی/ ایجاز/استعاره ها و کنایات/ایهام/ استفاده بجا از مجاز ها/تضاد جناس/و بسیاری صنایع دیگر از لوازم لاینفک شاعر است و در زیبا سازی کلام نقش اساسی دارند. شاعر نباید کلام را خام و نپرداخته ارائه دهد.گاهی فکر می کنیم استفاده از کلماتی ثقیل یا کلماتی که در زندگی روزمره کمتر به کار می رود نوشته ما را تبدیل به شعر می کند. شاعر باید ذهن مخاطب را درگیر کند و به او نیز اجازه دریافت دهد چراکه همین کنکاش و کشف است که لذت را در مخاطب ایجاد می کند.
◄با صنایع ادبی آشنا شوید که در مقوله های : بدیع ، بیان ، معانی می گنجند.
◄مرز بین شعر نو و نثر بسیار ظریف و حساس است و به سادگی شاعر دچار لغزش می شود.
◄اگر شعر شما فاقد موسیقی و صنایع ادبی ست اطلاق واژه شعر بر آن صحیح نیست.
در ادبیات کلمه مترادف وجود ندارد و هر کلمه بار معنایی خود را دارد. شاعر در گزینش کلمه هدف خاصی را دنبال می کند.سعی کنید به شعر خود پیکره بدهید. خاطرات خصوصی شما شعرتان را دارای تاریخ مصرف می کند و مخاطبانتان را محدود. فراتر از مرز شخصی خود بیندیشید.
◄خود را نقد کنید و شعر هایتان را شرح دهید آیا اثر شما این قابلیت را دارد. برای رسیدن به نو آوری ابتدا تقلید کنید.
آیا می توانید سبک شعر خود را بیابید؟ آنچه بنیادی ندارد فرو خواهد ریخت.. اگر در خود این ذوق هنری را یافته اید استعدادتان را به راه صحیح هدایت کنید...
◄دانستن فنون ادبیات از مستلزمات کار شماست.
آنچه از ان سخن به میان رفت شعر در معنای قالب نیمایی بود .. شعر نو به شاخه های متعدد تقسیم شده.. که اصلی ترین آن: شعر شعر نیمایی ست.
شعر سپید : شعری که وزن ندارد و کلام از موسیقی طبیعی برخوردار است .. وکلامی مخیل است : یکه تاز این قالب که موفق بوده احمد شاملو ست.
و موج نو : نام موج نو را شخصی به نام فریدون رهنما با وام گرفتن از سینمای نوی فرانسه بر این گونه شعری نهاد ..اغلب هواداران این شعر مبتنی بر فلسفه هنر برای هنر تاکید دارند.. شعری بی وزن و موسیقی ولی مخیل با ابهامات و پیچیدگی های مخصوص به خود.. این قالب زیاد مورد توجه قرار نگرفت. تنها احمد رضا احمدی را می توان نام برد که با سرایش "طرح" تاثیر فراوانی داشت. نقطه آغاز این نوع شعر فردی به نام تندرکیا بود با انتشار بیانیه ای با عنوان " جنبش ادبی شاهین". [2])
موج نو تخیل شعری اش به نسبت دیگر اشعار نو بیشتر است و در مواقعی هم به نثر نزدیک است و تنها تفاوتش با نثر همان تخیل است.
چند نمونه شعر موج نو مدرن:
کابوس گندم زار آن روزیست
که کلاغها
راز اخم خود دوخته یِ
افچه و
سینه ی ستبرِ پر از
کاه و
یک پای پوسيده يِ
چوبیش را
بفهمند...![کبوتر باران(حسین باران)]
✗✗✗
کلاغهای رها
که عزمِ
گندم زار کنند!
مترسکهای قفل پا
به چه کارِ
مزرعه می آیند...[کبوتر باران(حسین باران)]
این پست ادامه دارد و فعلا بهترین پیشنهادی که برای عزیزان تازه وارد در این سبک را دارم خواندن اشعار زیبای شاعران نامی معاصر همچون نیما یوشیج و سهراب سپهری است و در زیر چند اثر زیبای آنان را ذکر می کنم . با دقت در نوع دکلمه می توان فرق سپید و نیمایی را به دریافت. و اینکه مقاله ای که به نظرم بسیار مفید باشد را فعلا پیدا نکرده ام .کاستی های این پست را نادیده بگیرید!
✗✗✗
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
ترا من چشم در راهم... نیما یوشیج[نیمایی]
✗✗✗
به چشم کور از راهی بسی دور
به خوبی پشه ای پرنده
دیدن
به جسم خود بدون پا و بی پر
به جوف صخره ای سختی
پریدن
گرفتن شر زشیری را در آغوش
میان آتش سوزان خزیدن
کشیدن قله الوند بر پشت
پس آنکه روی خار و خس
دویدن
مرا آسانتر و خوشتر
بود زان
که بار منت دو نان
کشیدن...
نیما یوشیج[نیمایی]
✗✗✗
من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست... سهراب سپهری[نیمایی]
✗✗✗
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟....
سهراب سپهری[سپید]
منابع:
[1]- دانشنامه رشد
[2]- دلشدگان
فرمیسک-مرداد/92
ادامه دارد...