سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نقدی بر ( رستاخیز کلمه ها ) و دیدگاه دکتر شفیعی کدکنی / مقاله چهارم
        ارسال شده توسط

        محمد حسن پاکدامن ( حسام)

        در تاریخ : يکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۴۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۵۹ | نظرات : ۰

        بسم الله
        مقاله چهارم
         
        به خوبی آشکار است که در این گونه سیر نقد ادبی ( 1- فرمالیست ها ----2- ساختارگرایان----3- پسا ساختارگرایان ) پیش از آن که به مدلول واقعی یا همان معنا و محتوا پرداخته شود به ساختار یا نظام کلمات و واژه ها توجه می شود و شکی نیست که در این رویکردهای تکنیکی، مضمون و معنایی تقطیع شده، غیر همسو با مفهوم و محتوای واقعی در فرایند کنش و واکنش های ذهنی خاص ایجاد می شود که هرگز نمی تواند جایگزین و نمایانگر عنوان " محتوا " باشد.   بر آنم که این گونه نگریستن و تحلیل شعر نمی تواند از روی غفلت و سهو بنیان گذاری شده باشد چه این که " پسا ساختار گریان علیه ساختارهای مرسوم و رایج در فلسفه و ادبیات به  گونه ی کلاسیک  خود قد برافراشته و معتقد بودند که شیوه ی تعقل غربی دچار معضل ساختاری است که این معضل به عنوان نمونه  خود را در ( تقایل های دو تایی  Binary oppositions)  در تفکر فلسفی و ادبی نشان داده است. به عنوان نمونه  تقابل سوژه و ابژه، روح و جسم، دال و مدلول، شکل (فرم) و محتوا را می توان نام برد." ( نوری، 771) این اندیشه و نگرش در پی آن است که با تحمیل دیدگاه و جهان بینی خاص خود بر دوئیت انگاری نظام و ساختار خلقت، )خالق و خلق / آفریننده و آفریده ) خط ابطال بکشد و انسان را به عنوان کانون انرژی طبیعت معرفی نماید. انسانگرایان یا اومانیسم ها با اصالت دادن به انسان و خواست و اراده ی او، انسان محوری را درتقابل با خدا محوری نهادینه کردند. ( ویل دورانت، 5/88) با گذری در تاریخ ایشان به دست می آید که اومانیسم "در ابتدا یک جریان تحقیقاتی ادبی با انگیزه ی باز خوانی متون ادبیات کلاسیک یونانی بود که به تدریج در پی جریان اصلاح دینی با نهضت پروتستان در غرب تقارن و تلاقی پیدا کرد و منجر به پیدایش مکتبی با همین نام ( اومانیسم ) شد که انسان را مبدا همه ی ارزش ها و خواست و اراده ی او را معیار تمام صدق و کذب ها قرار داد و هدف خود را آزادی انسان از تمام قیود انسانی و ارضای تمایلات بشر خاکی قرارداد و در این میان به خصوص بر نفی ارزش های معنوی ( الهی ) و طرد فرهنگ آسمانی تأکید ورزید." (نفر، 22) کرلیس لامنت از سخن پردازان برجسته ی اومانیسم در کتاب فلسفه اومانیسم می نویسد: " اومانیسم معتقد است که طبیعت سراسر از حقیقت ساخته شده ، ماده و انرژی اساس جهان را تشکیل می دهد و ماوراء الطبیعه وجود ندارد. غیر واقعی بودن ماوراء الطبیعه به این معناست که اولاً در سطح بشری، انسان ها دارای روح غیر مادی و جاودان نیستند و ثانیاً در سطح جهان هستی عالم، صاحب خدای غیر مادی و فرا گیر نیست." (هارون یحیی، 57) دو اعلامیه ی راهبردی از ایشان در سال های 1933م و 1973م به امضای مهمترین متفکران،دانشمندان و نویسندگان این جنبش رسید ( همان ، 59) که توجه در شش بند آغازین اولین بیانیه می تواند بسیاری از رازها را کشف کند:
        1-    اومانیست های مذهبی، جهان را وجودی خود به خود می پندارند و به آفرینش ایمان ندارند.
        2-    اومانیسم معتقد است انسان جزیی از طبیعت است و در نتیجه ی فرایندی ممتد پدیدار شده است
        3-    اومانیست ها با عقیده به یک پارچگی حیات، دو گانگی ذهن و روح را رد می کنند.
        4-    اومانیسم معتقد است تمدن و فرهنگ مذهبی بشر که به طور واضح در علوم انسان شناسانه ی تاریخ ترسیم گردیده اند محصول تدریجی کنش و واکنش های انسان با محیط طبیعی و میراث اجتماعی او بوده اند. فردی که در محیط فرهنگی خاصی متولد می شود تا حدود بسیاری از آن الگو می پذیرد.
        5-    اومانیسم ادعا می کند آنچه توسط دانشمندان نوین به عنوان ماهیت جهان ترسیم شده ، هرگونه ضمانت ماوراء الطبیعی بودن ارزش های انسانی را غیر قابل قبول می کند.
        6-    ما مجاب شده ایم که جهان دوره ی توحید، خدا پرستی،مدرنیسم و انواع اندیشه های جدید را پشت سر گذارده و می گذارد.
        اومانیست ها در پی باطل شدن برخی از ادعا هاشان با رویکردی ملایمتر، دوباره پس از 40 سال در بیانیه ی دوم خود آوردند: " اومانیست ها هنوز همانند سال 1933م معتقدند توحید سنتی مخصوصا ایمان به این که خدا دعا را می شنود، زنده است ، مراقب انسان هاست، دعا هایشان را درک می کند و برایشان کاری انجام می دهد، هنوز به اثبات نرسیده و منسوخ شده است. ما معتقدیم مذاهب متعصب سنتی و خود کامه که وحی، خدا، تشریفات مذهبی و دین را مافوق نیاز ها و تجربیات انسانی می پندارد موجب بدبختی نوع بشر گشته اند. ما به عنوان کسانی که به توحید ایمان نداریم به انسان و طبیعت نه به خدا توجه می کنیم." ( همان، 65)  چنانچه در واکاوی سرنخ های این گفتمان دچار خطا و ابهام نشویم شاهدیم که دیدگاه اومانیستی در غرب اصالتش را از فلسفه و تفکر یونانی به وام گرفته است، چه این که " زمین در اندیشه ی یونانی مخلوق خدایان نیست و خودش خدایی مستقل است ... تعلیم فلسفی ارسطو هم (ماده) را قدیم (ازلی) می شناسد نه حادث و مخلوق" ( زرین کوب، 80) این دیدگاه موجب آن شد که اومانیسم، معرفت شناسی حوزه های فرهنگ، ادبیات، زبان، روانشناسی و جامعه شناسی را عهده دار گردد و با شاخصه هایی همچون تجرد، انتزاعی بودن و گریزانی از معنا شناخته و نمود یابد. بدیهی است که در چنین رویکردی انسان باید در صلح و آرامش کامل زندگی کند، خوب و بد ذاتی و واقعی ، شر و خیر، زشت و زیبا وجود ندارد و " هنرمند است که آنچنان که خودش می خواهد به شی ای در عالم یا به اندیشه ای در جهان، معنی خوب یا بد می دهد." ( نوری، 39)
        ادامه دارد ...
        منابع
        1-    نوری کوتنایی، نظام الدین، دایره المعارف مکتب ها، سبک ها و جنبش های ادبی و هنری جهان تا پایان قرن بیستم، انتشارات یادواره اسدی، چاپ اول، تهران، 1389.
        2-    یحیی، هارون، شوالیه های معبد، ترجمه فاطمه شفیعی سروستانی، نشر هلال، چاپ دوم، تهران، 1388.
        3-    زرین کوب، عبدالحسین، شعر بی دروغ شعر بی نقاب، انتشارات جاویدان، چلاپ چهارم، بهار 1363.
        4-    ویل دورانت، تاریخ ( رنسانس) ج 5.
        5-    نفر، ابوالفضل، " اومانیسم چیست؟" ، رشد معلم، شماره 245، دی 1388.

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۰۳۱ در تاریخ يکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۴۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3