سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 21 ارديبهشت 1404
    15 ذو القعدة 1446
      Sunday 11 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        يکشنبه ۲۱ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        عاشق
        ارسال شده توسط

        سامان سعیدی

        در تاریخ : سه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ ۲۰:۰۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۵۸ | نظرات : ۰

         

        تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

        روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:
        چرا مرا دوست داری …؟
        چرا عاشقم هستی …؟
        پسر گفت …:
        نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
        دختر گفت …:
        وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟
        پسر گفت… :
        واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …
        دختر گفت …:
        اثبات.!.!.؟
        نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …
        شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…
        اما تو نمی توانی این کار را بکنی …
        پسر گفت …:
        خوب …
        من تو رو دوست دارم …
        چون …
        زیبا هستی…
        چون…
        صدای تو گیراست …
        چون…
        جذاب و دوست داشتنی هستی…
        چون …
        باملاحظه و بافکر هستی …
        چون …
        به من توجه و محبت می کنی …
        تو را به خاطر لبخندت …
        دوست دارم …
        به خاطر تمامی حرکاتت…
        دوست دارم
        دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …
        چند روز بعد …
        دختر تصادف کرد و به کما رفت…
        پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…
        نامه بدین شرح بود …:
        عزیز دلم …
        تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …
        اکنون دیگر حرف نمی زنی …
        پس نمی توانم دوستت داشته باشم …
        دوستت دارم …
        چون به من توجه و محبت می کنی …
        چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…
        نمی توانم دوستت داشته باشم…
        تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …
        آیا اکنون می توانی بخندی …؟
        می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟
        پس دوستت ندارم …
        اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…
        در زمان هایی مثل الان…
        هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…
        آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار…؟
        نه هرگز…
        و من هنوز دوستت دارم …

         

        تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۶۰۱ در تاریخ سه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ ۲۰:۰۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1