سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 29 ارديبهشت 1403
    11 ذو القعدة 1445
    • ولادت حضرت امام رضا عليه السلام، 148 هـ ق
    Saturday 18 May 2024
    • روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    شنبه ۲۹ ارديبهشت

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    عاشق
    ارسال شده توسط

    سامان سعیدی

    در تاریخ : سه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ ۲۰:۰۲
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۲۶ | نظرات : ۰

     

    تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

    روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:
    چرا مرا دوست داری …؟
    چرا عاشقم هستی …؟
    پسر گفت …:
    نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
    دختر گفت …:
    وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟
    پسر گفت… :
    واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …
    دختر گفت …:
    اثبات.!.!.؟
    نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …
    شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…
    اما تو نمی توانی این کار را بکنی …
    پسر گفت …:
    خوب …
    من تو رو دوست دارم …
    چون …
    زیبا هستی…
    چون…
    صدای تو گیراست …
    چون…
    جذاب و دوست داشتنی هستی…
    چون …
    باملاحظه و بافکر هستی …
    چون …
    به من توجه و محبت می کنی …
    تو را به خاطر لبخندت …
    دوست دارم …
    به خاطر تمامی حرکاتت…
    دوست دارم
    دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …
    چند روز بعد …
    دختر تصادف کرد و به کما رفت…
    پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…
    نامه بدین شرح بود …:
    عزیز دلم …
    تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …
    اکنون دیگر حرف نمی زنی …
    پس نمی توانم دوستت داشته باشم …
    دوستت دارم …
    چون به من توجه و محبت می کنی …
    چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…
    نمی توانم دوستت داشته باشم…
    تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …
    آیا اکنون می توانی بخندی …؟
    می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟
    پس دوستت ندارم …
    اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…
    در زمان هایی مثل الان…
    هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…
    آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار…؟
    نه هرگز…
    و من هنوز دوستت دارم …

     

    تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۶۰۱ در تاریخ سه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ ۲۰:۰۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0