سه شنبه ۲۹ اسفند
شعر عاشقانه
|
|
نه سهرابم
نه فروغ
نه دخترکِ پاییزی
من همان دخترِ داغِ تابستانم
شعرهایم همه از توست
که رویایِ من
|
|
|
|
|
ما ، خواب گزار خویشتنیم
در نواله صبحدم
|
|
|
|
|
سال خوشت باد و صد سال چو این سالیان...
|
|
|
|
|
شهر دارد از درد
به خود می پیچد بدجور
|
|
|
|
|
ای ماه من بتاب چرا زل نشسته ای
لختی نمی زنی دل مارا تو بسته ای
مابیقرار روی تو زیباترین بهار!
ص
|
|
|
|
|
در دیار عاشقان بر سر بعد مسافت ، جنگ نیست
|
|
|
|
|
فَـــــریاد:
غزل؛
سر من تکیه گهش سینهٔ...
|
|
|
|
|
یک شهر صدای دهل از دور شنیدند
من نایِ نیِ پُر غم آواز تو بودم
|
|
|
|
|
_خنده خیلی قشنگه؛
وقتی رو لب های تو باشه...
|
|
|
|
|
بوی باران
بوی باران می دهد صحرا و دشت و کوهسار
بوی عطر رازقی پیچیده اندر مرغزار
|
|
|
|
|
فکر تو...
در سرم فکر تو بود.
که مرا خوابم برد.
و تو پیدایت شد.
مثل ان لحظه اول که نگاهت ک
|
|
|
|
|
قاصدک بیآشیان
دمی بیاسای و
لحظهای
پرواز کن
حجاب کهنه شب را
از سر خود
باز کن
این بغض کهنه
|
|
|
|
|
شعری...
با تشبیه لبانش به چشمه بهشتی
|
|
|
|
|
تو برای دیدن خود
به نگاه من نظر کن
که مثال دیدن تو
نه کسی نه هر نگاهی
تو به جمع تیره روزان
به
|
|
|
|
|
زیباییِ آشکار یعنی خود تو
|
|
|
|
|
مفهومی جز
مرگ تدریجی
ندارد.
|
|
|
|
|
گفتم ای سلطانِ مه رویان بده پیغامِ دل
گفت با ذِکرِ خدا تنها شود آرام دل
|
|
|
|
|
برسد روزی سر به دامانت گذارم بشود ورد زبانم یار جانو جان یارم
|
|
|
|
|
ماه صیام امد بوی مودت حضرت نور
صدای بلند از رواق قامت حضرت نور
بر بوی دل افروز سردار نور سلام
ب
|
|
|
|
|
شرطِ آزادی از این زندانِ تن ، سرگشتگی ست ..
|
|
|
|
|
فریاد اگر ز زورق عشقت برون شوم
|
|
|
|
|
...تا سزاوار همه بودن شدم
از ظهورم لایق دیدن شدم
|
|
|
|
|
رها کن این غم و اندوه را و حاشا کن
رها شو از خود و دل را ز غم مبرا کن
رها کن این غم و اندوه و تل
|
|
|
|
|
گیسوانش را چه زیبا کرده ای!
|
|
|
|
|
بس معصوم است اندوهی که جامه دلسوزی میپوشاند بر تن لخت و زخم خورده یک حسرت...
|
|
|
|
|
در میان خلوت شب های تاریک دلم
عطر آن معشوقه ام مستانه غوغا می کند
|
|
|
|
|
من هتکة بیجای تو را سر نکنم
هرمانم و من فکر تو را در نکنم
این گلرخ مهپارة ما ماه مرا
نادیده گرفت
|
|
|
|
|
چه روزگار عجیبی است
کسی به فکر کسی نیست !
چه عصر غم انگیزی است
کسی به فکر کسی نیست !
چرا زم
|
|
|
|
|
ای ساقی صبوحی، ما تشنه ی شرابیم
هوشی به سر نداریم، ما عاشق صفاییم
|
|
|
|
|
یار آمد و از آمدنش شادم من
|
|
|
|
|
ببین آن کُردِ ایلامی که خون کرده دل مارا
مرا برده چو دیوانه به رویای تماشارا
|
|
|
|
|
یارماجانسرناموسحَرَمدادوبرفت
|
|
|
|
|
غزل هوار می کشد ، ترانه جار می زند
جنون به اوج ميرسد، خيال شيهه مي كشد
|
|
|
|
|
از روزن (شب) مهتـاب" بر بستــر (شب) تابیـد
در سینهٔ (شب) گم شد"تا (شب) نفسی خوابید
|
|
|
|
|
اسب های سفید را هی کن تکّه های تنم معلق ماند...
|
|
|
|
|
مرا به طعنه شکستی چرا گمان داری
|
|
|
|
|
دراین تشویش پاییزی پر از اندوه توفانم
ببین در فصل دردآلود عصر سرد ایمانم
گرفته روح مارا حجم سنگین
|
|
|
|
|
گاهی تا سحر به پروفایلت خیره میشم
|
|
|
|
|
کاش از دکمهی سرشانهی تنپوش تنت
حلقه بودم به تو همچون یقه بر پیرهنت
|
|
|
|
|
عشق بی غم را که باور می کند
|
|
|
|
|
ما همه مستان فقیر درگهیم / ناز دلبر می کشیم و آگهیم
|
|
|
|
|
موهایش را ببین
باد را هم به رقص آورده
قلب من که دیگر وضعش مشخص است...
|
|
|
|
|
کجای قصه ی من حرف های خوب می آید
کدامین لحظه میپیچد به جان آوای شیرینت؟
|
|
|
|
|
به سادگی رفتی که سخت درگیرم
من با خیال تو آروم نمیگیرم
هر چی که می بینم بی روحه و سرده
بی تو نمیت
|
|
|
|
|
شبنمی در باغ شعرم از نوایت می رسد۲
گویی یا بر درد بی درمان دوایی می رسد
دوستت دارم ره من یک قدم
|
|
|
|
|
دلُم سوهده چونو بیمارُم امشو
ز تو جا مَندُمه ،پا نارُم امشو
|
|
|
|
|
این قلب شکسته و بند بند شده
با عشق چنین یکسره پیوند شده
چون عشق برون شود همه کون ومکان
در هم
|
|
|
|
|
حاجی فیروز..؟
از ان روزی که شد فیروزحاجی ؟
دوای دردها شد بی علاجی
کدامین نامسلمان شد معرف
|
|
|
|
|
بیاتا خاطراتم پا بگیره
خیالت توی قلبم جا بگیره
|
|
|
|
|
تاب ندارد دل من با دل من قمار کن
|
|
|
|
|
به دنیا آمدی ایگل که من را عاشقت سازی
|
|
|
|
|
گفت مرغ عاشقم .588
گفت مرغ عاشقم گلخانه می خواهم چه کار؟
پر ز سوز و ناله ام غمخانه می خواهم چه کا
|
|
|
|
|
نمیدانم چه در سر داری ای عشق
|
|
|
|
|
سال هاست؛
سفره ها
پُر از بغض است!!!
|
|
|
|
|
سپری شد همه عمرم که تو را بینم باز /دل فدا شد که ندانست و نمیداند راز
|
|
|
|
|
بی تو این چشمانِ من میلش به دیدن رفته است
چون که دل نزدت نباشد پیش من آشفته است
|
|
|
|
|
اصلا چه فرقی می کند پس از تو چه می شود
|
|
|
|
|
نگاه تو دریا
لبخند تو دریا
پیچش گیسوانت
خم ابروی تو دریا
امواج چشمانت
لرزش دستان تو دریا
|
|
|
مجموع ۷۴۹۴۴ پست فعال در ۹۳۷ صفحه |