بسم الله الرحمن الرحیم
با عنایت بر نقدی که برای محمد کریمی نوشتم و سوال دوست عزیزم شاهین جان مبنی بر قافیه در شعر نیمایی بر آن شدم تا مطالب بیشتری راجع به این موضوع در قالب چندین درسنامه ارائه دهم امید که مقبول افتد.
🔵 قافیه از دوران کهن تا اکنون در شعر و ادب پارسی اهمیت ویژه ای داشته است.
شمس قیس رازی قافیه را یکی از مهمترین ارکان شعر و حتی مهمتر از وزن میداند
حضرت نیما پدر شعر نوی فارسی علیرغم اینکه تحولی عظیم در فرم و ساختار شعر ایجاد کرد همچنان قافیه را رکن اساسی در شعر می شمارد
و معتقد است شعر بی قافیه خانه ی بی سقف و در است.
قافیه علمی است که در آن موسیقی کناری شعر مورد بحث قرار میگیرد در عجبم از بی سوادانی که به واسطه ی به به و چه چه دیگران اصول اولیه ی شعر را به بهانه ی نوآوری زیر پا میگذارند و به این امر هم افتخار میکنند و در کلونی های خودشان تبر بر ریشه ی شعر و شاعری میزنند و با نوشتن مشتی اراجیف و اباطیل فکر میکنند قله های شعر و شاعری فتح کرده اند.
نخستین بار خلیل ابن احمد فراهیدی قوانین قافیه و علم عروض را مطرح کرده است.
احمد شاملو درباره ی قافیه میگوید :
( قافیه بی اندازه زیباست اگر تصنعی و زورکی نباشد به اتفاق مفهوم کمک شایانی می کند)
🔵 یکی از تفاوت های اساسی شعر کهن با اشعار نو
در این است که در اشعار کهن هر بیت برای خود استقلال دارد و آنچه ابیات را به هم پیوند میدهد حلقه ی قوافی و ردیف است.
اما در شعر نو با کل واحدی مواجه هستیم که در آن بند ها و سطور و کلمات استقلال واحدی ندارند
و کل شعر از همجوشی این واحد ها ساخته میشود
بنابراین قافیه به ضرورت و به صلاحدید شاعر درشعر آورده میشود و ممکن است در اول و وسط و آخر شعر شاهد حضور قوافی باشیم.
گاها نیز دوکلمه ی متفاوت در وزن و حروف در این اشعار نقش قافیه را بازی میکند بدون اینکه قافیه ای در کار باشد
اما از طرفی باز نیما میگوید :
(( اگر قافیه نباشد چه خواهد بود؟ حباب توخالی،
شعر بی قافیه مانند آدم بی استخوان است هنر شاعری در قافیه سازی است))
در اشعار نیمایی اگر نکات مربوط به قوافی و درنگ ها مراعات نشود شعر تبدیل به بحر طویل میشود و پایان مصاریع احساس نمیشود و ارکان مصراع ها پشت سر هم خوانده میشوند.
در شعر نیمایی چون شاعر در چیدمان طول مصاریع
آزاد است لذا ممکن است یک مصراع بر ارکان سالم و مصراع دیگر بر زحاف آن رکن تنظیم شده باشد لذا جایگاه قافیه میتواند نقش تعیین کننده داشته باشد به طوری که گاها در اثر عدم استفاده از قافیه
شعر افت موسیقی شدید پیدا میکند.
همچنین ردیف نیز در اشعار نیمایی مانند اشعار کهن تابع قانونی است که بعد از قافیه قرار میگیرد و کاملا اختیاری است
گاهی میان قافیه هایی که شاعر شعر نیمایی می آورد فاصله می افتد این فاصله ممکن است از یک یا چند سطر متغیر باشد و گاهی میان جفت قافیه هایی که در شعر می آید سطر یا سطوری فاصله میشود.
👈ادامه ی مطلب و تکمیل بحث در پنجره ی سبز همین صفحه👉
پی نوشت :
منابع در آخرین جلسه ی دروس عنوان خواهد شد.
#سید_هادی_محمدی
این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد.
آج واژه ای است فارسی به معنای برجستگیهای منظم بر سطح یک شی مانند سوهان ولی عاج کلمه ی عربی است به معنی ماده ی ظریف و سختی به رنگ شیری که بدنه ی اصلی دندانهای برخی جانوران مانند فیل را تشکیل میدهد.
آج امروزه بیشتر در مورد لاستیک اتومبیل به کار می رود. بسیاری در استعمال این واژه اشتباه میکنند و از واژه ی لاستیک عاج دار استفاده میکنند در حالی که عاج به آج لاستیک ربطی ندارد