سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 آبان 1403
    17 جمادى الأولى 1446
      Monday 18 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۲۸ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        طنز سوء تفاهم
        ارسال شده توسط

        محمودرضا رافعی (رافع)

        در تاریخ : پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ ۰۳:۳۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۱۷ | نظرات : ۱۵

        طنز سوء تفاهم (قسمت اول ):   
        اول صبح ، ماشین پسرم را در سایت دیوار آگهی نمودم . نزدیکای غروب ، خانمی  تماس گرفت و ساعت بازدید را برای ۸  شب فیکس  کردیم ؛ تا بخاطر مسائل جنبی , خودم  هم منزل باشم .
        حدودای ظهر ، پسرم  تورج  با مادرش تماس میگره  و میگه ، رئیس و نامزدش قراره امشب  یه سری   بیان  منزل و  تقاضا کرد  که از اونا پذیرایی بشه  تا خودشو برسونه.
        [  همسرم  یادش میره این موضوع را به من بگه ! ]
        زودتر اومدم خونه و داشتم لباسم را عوض می کردم که زنگ منزل به صدا در اومد . از تهِ اتاق همسرم مونا  را صدا زدم و گفتم « عزیزم ببرشون دَمِ پارکینگ ؛ خودم الان میام .
        مونا  که فکر می کرد رئیس پسرش اومده ؛ سریع به طرف حیاط رفت و متعجب ، توی دلش  گفت:  این مرد حواسش پرته  ؟ چی می گه  واسه ی خودش  ؟ !
         مونا درب را باز کرد و پس از سلام و معرفیِ خود ؛ از خانمه  پرسید
        « مگر جناب رئیس همراه شما نیستند ؟ »
        خریدار  ماشین  که از اون زن های لُمپَن بود ؛ بِهِش برخورد .  آدامسش رو باد کرد و جلوی صورت مونا ترکوند و گوشه ی چشمی نازک کرد  و یه راست رفت وسط حیاط  . یه  بررسی ی میدانی کرد  و در حین اینکه  به طرف ماشین می رفت  با لبخند گفت :
        ببین خانوم اسم شما چی  بووود  ... ؟ نگو فهمیدم  ؛ ببین مونا  جون  ، منّ خودم یه پا ریئیسم !
         مونا  که هاج و واج مونده بود شگفت زده پیش خودش گفت ( تو را خدا  ببین ؛ پسره  با چه آدمایی سر و کار داره )
        اخماشو واکرد و  به طرف خریدار دوید  و گفت :   حالا تشریف بیارید داخل منزل  ؛ یه نوشیدنی میل بفرمایید  تا پسرم بِرِسَن .
        خریدار فرصت طلب هم  بینی ی خود رو بالا کشید و  با یه «  گل گفتی » راه پله را گرفت و رفت  داخل سالن . بالای پذیرایی نشست و سپس ادامه داد :
          مونا  ، زحمت بکش ،  چایشش پُر ملاط باشه ، یه  نبات هم  بندازی ، کافیه  ... !
        منم بی اطلاع ، سریع لباس راحتی را پوشیدم  و فکر کردم مونا و خریدار  کنار ماشین هستن . بنابراین  از اطاق خواب بیرون اومدم  و  یه راست رفتم توی حیاط که مجددا زنگ خونه به صدا در آمد . ؛ پیچیدم در را باز کردم دیدم  خانم جوانی به همراه آقایی سلام کردند . بدون سوال و جوابی به سمت ماشین هدایتشون  کردم  .
        اصلا فکر نمی کردم اون آقا  ،  رئیس پسرم باشه  ...
         
          ادامه در پست بعدی   __________________________________________________
        ااز  داستانک های بین راه
        م_ رافع

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۶۷۳ در تاریخ پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ ۰۳:۳۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ ۱۹:۵۸

        سلام و درود

        داستان طنز خوبی است با زاویه‌دیدی عالی و
        کاراکترهای منتخب جالب
        نکته‌سنج و ناب نوشته شده است خندانک خندانک خندانک


        سلامت و دلشادباشید خندانک خندانک خندانک

        محمودرضا رافعی (رافع)
        محمودرضا رافعی (رافع)
        جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۱۰:۵۱
        سلام و سپاس و خیر مقدم ، بانو حسین زاده غرزانه خندانک خندانک
        استاد کوهواره خوشحالم که توانسته ام این معضل به ظاهر ساده اجتماعی را به تصویر بیاورم .
        چه سوء برداشت هایی اینچنین که به سادگی منجر به درگیری ها ، جدایی ها ، ... و یحتمل قتل و .... می شود ...
        افتخار دهید قستمت پایانی این پست را که انگیزه اینجانب را در نوشتن این گونه أثار شفاف می کند را نیز مورد مداقه قرار دهید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۰۰:۱۸
        درود وعرض ادب واحترام خندانک
        جالب بود منتظر می مانیم خندانک
        موفق باشید خندانک
        محمودرضا رافعی (رافع)
        محمودرضا رافعی (رافع)
        جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۱۰:۵۵
        ممنونم بانو زند گرامقدر خندانک
        درودها شاعر و هنرمند برجسته خندانک خندانک
        ان شاءالله با خواندن قسمت آخر این اثر ، به نکات ظریفی خواهید رسید ..
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۰۲:۵۶
        خندانک خندانک
        محمودرضا رافعی (رافع)
        محمودرضا رافعی (رافع)
        جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۱۰:۵۸
        سپاس از حضور شما و ممنونم که وقت گذاشتید استاد افشاری عزیز خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        شما را دعوت می کنم به مطالعه قسمت مهم و پایانی ی این داستانک خندانک
        و داستانک های قبلی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۱۲:۵۴
        درود بر استاد رافعی ارجمند خندانک
        زیبا بود. خندانک
        قلم نثرتان با قلم شعرتان خیلی متفاوت است. دو متفاوت خوب البته خندانک
        به مهر یزدان بمانید پاینده و بالنده خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمودرضا رافعی (رافع)
        جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۱۴:۰۵
        حضور شما انرژی زاست استاد زراعتی ، ادیب فرزانه خندانک
        در خصوص تفاوتی که در نثر و نظم آثارم مشاهده می فرمایید ؛ یاد شاعر وارسته ای به نام یغما افتادم
        حیدر یغما (۱۳۰۲ – ۱۳۶۶ )
        متولد روستای صومعه ( نیشابور) یغما به سبب شغل اصلی اش ، به نام شاعر خشت مالِ نیشابوری مشهور است . وی همانند من سواد رسمی و کلاسیک نداشت اما شعر می سرود. من که به گرد او هم نمی رسم خندانک
        سلامت و شادکام باشد و در آرامش بسرایید استاد خندانک
        مرتضی میرزادوست
        جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۲۳:۱۳
        سلام و عرض ادب استاد رافعی عزیز خندانک
        عالی و ناب نوشتید
        مشتاق ادامه داستان هستم
        خندانک خندانک خندانک
        محمودرضا رافعی (رافع)
        محمودرضا رافعی (رافع)
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۲:۴۰
        تشکر می کنم از ابراز نظر شما جناب میرزا دوست عزیز خندانک
        در پتاه حق خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید بهلول (میثم)
        شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۵۵
        سلام‌بر‌استاد‌بزرگوار‌رافعی
        احسنت‌برشما
        جالب‌بود‌در‌پناه‌حق‌باشید خندانک
        محمودرضا رافعی (رافع)
        محمودرضا رافعی (رافع)
        يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۸:۴۹
        ممنونم از حضور سبز شما جناب بهلول عزیز خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما غزل سرای شعر ناب
        ارسال پاسخ
        شهرام بذلی
        يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۵۹
        طنز سوتفاهم را به گونه ای عجیب مصداق داستان های رئال
        برداشت نمودم
        طنزی مثال خوشه های منظم انگور یا دانه های با نظم و ترتیب انار
        به هر حال شاخصه، ساختار و پردازش ذهن شما ستودنیست
        محمودرضا رافعی (رافع)
        يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۸:۵۸
        ممنونم منتقد زیبا قلم و ادیب و توانا خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درودها استاد بذلی اندیشمند خندانک خندانک
        مریم عادلی
        جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۱:۲۸
        باسلام
        جالب بود خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2