سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      تعریف شعر
      ارسال شده توسط

      اصغر ناظمی

      در تاریخ : چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱ ۰۵:۱۵
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۰۳ | نظرات : ۳۵

      جناب آقا یفکری احمدی زاده(ملحق) استاد گرامی در سطر پایانی تعریف شعر می فرمایند؛
      شعر چالش سخت خداوند با شاعر است در زبان .
      چالش به معنی زدوخورد وجدال و نتیجتا ایجاد فاصله است . ولی در وصل ، آرامش و طمانینه ، و طراوت و شادمانی حاکم بر وجود می گردد وهیچگونه فاصله ای ایجاب نمی شود . من می گویم ؛ شعر پیام ارتباط خدا با شاعراست که نشان آن ، خودآگاه و ناخودآگاه به زبان می آید . خودآگاه ، یعنی شاعر نسبت به این اتفاق ملموس وشهودی میمون در خود آگاهی دارد واین فعل روشن تجربه ی مداوم اوست .ناخودآگاه ، شاعر نسبت به ماهیت واقعی خود اگاهی لازم را ندارد وتنها از طریق مطالعه نوشتاری و گفتاری از آن حرف می زند . وبااو فعل مشاهده وتجربه نیست . در حالی که با فعل مشاهده و تجربه ، نیروی شگفت دیگری در فرد به فعلیت می رسد که فراتراز ذهن/فکر است وبا این نیروی بیکران ، ذهن/فکر ، در فرد غایب اند . اما گفتاری که از مطالعه و شنیده ها،صورت می گیرد ، ماحصل ذهن شرطی اند وبا حقیقت وجودی فرد سنخیتی ندارند .
      انسان تا در بند ذهن شرطی شده ی خود باشد گرفتار ناخودآگاهِ پردازشهای کور ذهنی خودش است و برای ذهن ، حقیقت وجودی فرد قابل فهم و ادراک نیست وبه همین دلیل ذهن شرطی شده ، فرد را گرفتار سراب خیال و توهم ورویا می سازد . گفتیم ، شعر یک شاعر خودآگاه وناخودآگاه بازتاب حقیقت وجودی اوست . فرد وقتی نسبت به هویت ویاماهیت خود آگاهی نداشته باشد مضامین ومفاهیمی را در شعر می آورد که تراوشات ذهن شرطی شده ی او هستند . وبازتاب حقیقت وجودی او نیستند ، گاه این مضمون ومفاهبم می توانند مغایر با ذات وفطرت انسان نیز باشند .
      اگر آنچه می اندیشیم ، ومی نویسیم تراوش ذهن شرطی شده ی ما باشد نتیجه ی دیکته های ذهن در ما جز خیال و رویا وتوهم نیست ، امااگرنتیجه ی تجربه ی باغیبتِ فکر/ذهن درماباشد بیانگر حقیقت اند . دراینجا دو راهه ای در مقابل ما قرار می گیرد ، نمی دانیم اسیر ذهن شرطی شده ی خودهستیم ویا به فراتراز ذهن در خود راه می یابیم !... پاسخ دادن درست به این پرسش وعبور سالم وبی خطای از چندراهه ها ، باانتخاب حقیقی راه خود برای کسانی که با خودآگاهی (شناخت ماهیت ذهن و مشاهده عملکرد فکر در خود ) به حقیقت خود رسیده اند ، امکان پذیراست ، چون اینگونه افراد به یقین مطلق رسیده وهیچگونه تشتت روانی وفکری باخود ندارند وبه روشنی بی راهه را از راه واقعی تشخیص می دهند .
      گروهی این حقیقت را در خود درک نموده وبا تخلیه ی اطاقک ذهن خویش ، خودرا ازاسارت توهم ورویا نجات می دهند ودر کمال آرامش و مسرت زندگی می کنند وباکشف مداوم ناشناخته ها به زندگی خود وبه خویشتن خودشان هدف و معنا می بخشند . گروه کثیر دومی مقلد گروه اولند ولی کورکورانه آداب و حرکات گروه اول را بدون هیچکونه شناختی از ماهیت واقعی خود تکرار می کنند . اینان که اغلب افراد جوامع بشری را تشکیل می دهند ، تقلیدگرانی هستتد که با تلقیدگرایی عمررا سپری کرده وهرگز به خودآگاهی نمی رسند .
      گروه دیگری نیز هستند که حقیقت خود و انسان را نمی توانند درک کنند وکاملا منکر حقیقت خویش و حقیقت انسان نیز می شوند .
      گروه دیگری هم هستند که با کنکاش در خود ، به شناخت درست خود وحقیقت انسان نزدیک اند ولی این حقیقت را در خود ویکایک آدمیان وسابر اجزاء گیتی یک نمود صرف مادی می دانند و آن را یک امر طبیعی در حیات جهان هستی وانسان وسایر جانداران می پندارند . این افراد مثل کارل مارکس . اما گروه اولی که نام بردیم کسانی هستند مثل جلال الدین محمد مولوی (مولانا) که اکتشاف خود را حقیقتی ازلی و الهی می پندارند ؛
      راهی به خدا دارد خلوتـگه تنهایی
      آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی....مولانا

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۲۸۹۵ در تاریخ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱ ۰۵:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      يکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۳۵
      خندانک
      درودبرشما جناب ناظمی ارجمند خندانک
      بسیارعالی بودوشیرین این بحث
      خندانک خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۴۲
      بادرودفراوان
      برشمابانوی ارجمند و حسن توجه وبیان تان خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      سه شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱ ۰۶:۳۹
      درود بر شما استاد ناظمی خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      سه شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۲۶
      سلام
      ودرود فراوان خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱ ۲۳:۳۷
      درود استاد و پدر بزرگوارم.. خندانک
      استفاده بردیم از افکار ناب شما خندانک خندانک خندانک
      شاد و ثروتمند باشید خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۳۵
      سلام
      بانوی گرامی
      دختر اندیشه مند ونازنینم خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۳۹
      فاطمه يعنی گل گلهای جنّات نعيم
      منتشر عطر وجودش در فضای عالم است

      ای که می گویی صفا در عالم ايجاد نيست
      فاطمه از اول عالم صفای عالم است

      گر همای رحمت عالم علیّ المرتضی است
      فاطمه بنت الهدی فرّ همای عالم است

      گر علی کشتی دين را ناخدايی می کند
      فاطمه نوح علی و ناخدای عالم است

      در مدینه فاطمه دارد محقر خانه ای
      آن محقر خانه هم دارالشفای عالم است

      🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️
      🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️
      🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️

      میلاد با سعادت حضرت والا مقام زهرا ی اطهر ام ابیها مصداق حدیث لولاک و روز زن و مادر بر تمام سروران عزیز سایت وزین شعر ناب خصوصا بانوان گرامی فرخنده باد.

      سید هادی محمدی
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۵۷
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سعید صادقی (بینا)
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۲۳:۲۶
      نمیدانم چرا اصطلاح ذهن شرطی شده ی کلام شما
      بینهایت مرا به یاد ذکر سبحان الله می اندازد
      و این برایم خیلی غیمتی ست و پایان دغدغه مندی تان را
      نیک فرجام میبینم ان شاء الله

      عاقبت به خير بشوید استاد خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۱۶
      سلام دوست بزرگوارم جناب آقای صادقی
      منظور ما خودآگاهی ست ، انسان با رسیدن به خودآگاهی (شناخت ماهیت ذهن وفکر در خود ) ازاسارت ذهن شرطی شده رهایی می یابد وپس از آن با تحول ذهنی و فکری در وی ، همه چیز در جهان هستی برای چنین فردی نشان از شکوه واعجازالهی خواهد بود . انسان بدون شناخت خود (خودآگاهی) گرفتار دایره ی فریب ذهن شرطی شده در خود می گردد، ورهایی از این ابزار فریب با خودآگاهی برای فرد امکان پذیراست . خندانک
      ارسال پاسخ
      سعید صادقی (بینا)
      سعید صادقی (بینا)
      يکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۴۵
      شما مصداق بارز درون کاو هستید
      من معتقدم هر نفس شناسی که با خود صادق باشد دست آخر به رب النفس خویش می رسد. که همان رب العالمین است.

      من در پستی کوتاه با ادبیات خودم محصول این مهم را توضیح داده ام دوست داشتید سری بزنید با عنوان حظ عبد بودن خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۵۶
      من معتقدم هر نفس شناسی که با خود صادق باشد دست آخر به رب النفس خویش می رسد. که همان رب العالمین است.
      سلام
      به مطلب جالبی اشاره فرمودید ، انسان باواکاوی درونی در خود تنها و تنها می تواند به حقیقت خویش باهرکلام و مصداقی دست بیابد وراه دیگری برای انسان برای بازگشت بخویش ، کشف حقیقت خود ، ورسیدن به حقیقت ازلی یا رب العالمین وجود ندارد .
      خداباانسان همیشه درارتباط است اما آدمی ارتباط خودش را با خدا بطور یک طرفه قطع کرده وبرای خودش خدایی تصوری و خیالی ساخته که این از شگردهای ذهن است . وقتی می گوییم ، خدا باانسان ارتباطی تفکیک ناپذیر دارد ، هرکس باید این ارتباط را در خود بچنگ بیاورد .دراین ارتباط انسان به آرامشی ابدی می رسد . آدمی وقتی نمی تواند از عوامل مادی واعتقادی که سدِّ ارتباط اوهستند دل بکند ، آرامش را به مرگ فیزیکی اش منتقل می کند که بعداز مرگ به آن دست بیابد ، درحالی که این ره آورد اعتقاد وباورهای اوست وهرکسی لاجرم باید آرامش و سعادت ورستگاری را در همین جهان و درروی زمین کسب کند وجز بابازگشت بخویشتن و رسیدن به لقاالله برای کسی امکان پذیر نیست ....آنچه برای انسان مهم است ولاجرم باید هدف اوباشد ، حقیقت اوست که باید آن را مجدانه در خود پیدا نماید . باور واعتقادات ما می تواند پیش زمینه های ما برای نیل به آن هدف باشند ولی هرگز هدف واقعی وغایت ما نیستند .... خندانک خندانک
      سعید صادقی (بینا)
      سعید صادقی (بینا)
      سه شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۱۱
      خیلی ممنونم استاد
      شنیدم و لذت بردم از صفای کلامتان
      موافقم با شما درود بر شما خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۲۸
      در کامنت بانو راحیل گرامی شعر سلمان هراتی مرا به یاد شعر ،
      آب را گل نکنیم
      در فرودست انگار کفتری می خورد آب
      یا که در بیشه ای دور سیره ای پر می شوید
      یادر آبادی کوزه ای پر می گردد
      .......سهراب سپهری می اندازد که سهراب پیامی روشن را به یکایک ما می دهد ، اما بعضی سهراب را محکوم می کنیم مثل احمد شاملو که دراین دوران جنگ وهلاکت وفقروفلاکت ونزاع و جدال متقابل بحق ویا نابحق باهم ! ، چرا سهراب به فکر گل آلود نکردن آب است !... اما پیام سهراب آنقدر روشن است که می توانیم علت وچرایی فقرو فلاکت و فاصله های مشمئز کننده طبقاتی ، زورگویی های بر علیه یکدیگر و تحمیل خود به دیگران و نتیجتاجنگ و کشتارهای بی هوده رادر آن ببینیم .افراط وتفریط های بشری تمام مصائب را بر علیه خود او بوجود آورده و آدم ها هرگز به دنبال علت وچراییِ این افراط وتفریط ها که جهان بشری را به قبرستان تبدیل می کند ، در خود نیستند ..... وهمیشه خودباخته وسرسپرده جاه طلبی و زیاده خواهی( یاهمان افراط و تفریط) خود اند که آن را در دوران معاصر در هرگوشه از جهان عمومی تراز گذشته می بینیم . رنج و دردهای بی درمان انسان معاصر نتیجه ی چیست ؟.... خدا با ماست ولی ما با خدا نیستیم !.. حقیقت هرگز از شاکله وجزء جزء وجود جهان هستی جدا نمی شود وتا جهان هستی وحود دارد ، حقیقت در جزء جزء وجود آن هست ولی باید ، حقیقت را ابتدا در خود و بعد در دیگران وسایر اجزاء جهان ، روشن بینانه وبا خوداگاهی و خودکاوی ، بطور ملموس وشهودی درک کنیم وببینیم ، که این ادراک ودیدن ، تمام زخم و آلام بشررا التیام بخشیده و شفا می دهد......پس بیاییم قدری روشن بینانه تر به آن بیاندیشیم ..... خندانک
      زهره دهقانی ( شادی)
      زهره دهقانی ( شادی)
      يکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۵۸
      سلام و درود استاد ناظمی بزرگوار
      جوهر قلمتان حق است و حق گرا⭐⭐⭐
      به راستی که دل به درد می آید از رفتارهایی که انسان ها انجام می دهند انسانیتی دیده نمی شود......نمی دانم چه باید گفت 😔😔😔
      آنقدر عصفناک است اوضاع که جای گفتن ندارد فقط کافیست کمی اطافمان را نگاه کنیم......😔
      آنوقت توقع داریم امام زمان(عج)ظهور کند😔😔😔
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۳۴
      سلام
      بانوی گرامی
      همیشه جهان در مدار خودش بوده ولی آدمی درمدار خود مغایر با حقیقت وفطرت حویش چرخیده ، واین درد یک روز ودوروز بشری نیست امادردوران معاصر آدمی فکر می کند به یمن شگفتی های عقلانی دنیای بهتر ونیکوتری آفریده اما می بینیم اینگونه نیست چون حقیقت انسان چیز دیگری ست .
      ماباید روزی به این امر مهم وحیاتی وسرنوشت ساز وقوف پیدا کنیم. هرکس خود و گروه خودش را برحق تصور می کند وحریف مقابلش را عین بطلان ونادرستی می پندارد که جدال و جنگهای خانمانسوز بوجود می آید ( امری که قرنها در یکایک کشورها جاری ست وفلسفه ی زندگی یکایک مردم را با پوشش های ملیت و قومیت و نژاد پرستی و غیره وغیره....ساخته است ). وقتی من ، خودرا برحق تصور کرده وطرف مقابلم را که ممکن است تفکری در تضاد بامن نیز داشته باشد ، ناحق ونادرست می پندارم از نظر وزنه او با من بدون یک گرم کاهش ویا افزایش وزن یکی ست . اگر من برحقم او نیز بر حق است واگر او را باطل فرض می کنم من نیز گرفتار باطلم . چون هر کدام در تقابل باهم دچار (خطای پنداربم ) که این مشکل تمام بشریت در زمین است . اما مشکل این است که هیچکدام _خطای پندار_ را در خود نمی بینیم وبرعکس دچار وخودباخته ی پندار خودیم که این فلسفه ای مغایر ودر تناقض با حقیقت ماست . وروزی می توانیم خودرا از بطالت رها سازیم که خطای پندار را در خود شفاف و روشن وبی پرده ببینیم وخودرا بی محکومیت دیگران از این زایش کور وشوم جدا نماییم..... خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱ ۰۶:۵۱
      دزود و احترام جناب ناظمی
      بسیار عالی و بود مطلب شما
      با نظر شما موافقم.
      ****
      حملِ از شعرچه گویم نشودبد بینی
      چوخداگشته به نوعش کلمه گربینی
      شعرِشاعرکلماتی زخطاب از نفسش
      گوزبرهان سخنانی که کند تمکینی
      هر وزین ازسخن أر شعروغزل پنداری
      نشودشعر که مکتوب وسخن تضمینی
      گوش داری گرت ازقصه کنم تشریحت
      شعردرمکتب ماگشته ز بدعت بینی
      هرکه دارد هدفی شعرو زمصرع بیتی
      واژه ها یابد و معنا زپسش نظمینی
      بهرشعری که گزینش زکلام هر ریزش
      بعدِهرمصرع وبیتش به وزین تمرینی
      تاکه شعری شدنش روزکه نه ده روزی
      برپسندیده شدن سربه سرش تزئینی
      فاقدازنقصوهجایش همه بریک فعلی
      همچوشعری که زِخوانندِرسدتحسینی
      شاعرش بودِسخنورنه که شاعرکیشی
      سعی و جهدی زِهنر،علمِ هجا تدوینی
      واژه بر شخص که شاعرزترین القابی
      از سخن یاهدفی بوده ز وی تکوینی
      نفس والهام بریّت که ورا بوده همی
      بریقین دارکه شعرش نشود رج چینی
      گرشهیران بزند حق زقلم مشعوری
      شرح فرقان وحدیثش بشود تعیینی
      «سلیمی»

      سرافراز باشید 🌹🌹
      اصغر ناظمی
      چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۵۵
      سلام دوست گرامی
      ......
      گفتیم ارتباط خدا باانسان ارتباطی جاودانه و لاینقطع و تفکیک ناپذیراست اما اغلب انسان ها ارتباط خود را با خدا قطع نموده وعقیده و باور ها و کلمه و بیان را جایگزین ارتباط حقیقی کرده اند ! چگونه است که آدمی ارتباطش را با خدا قطع کرده ولی ارتباط خدا با او قطع نمی شود ؟... قطع ارتباط انسان با خدا ، پنداری و خیالی ورویایی ویا پنداری ست نه واقعی ، چون هرگز ارتباط قطع نمی شود . آدمی اسیر وهم وخیال و رویا گردیده ودر سراب خیال و توهم دست و پا می زند وبه همین دلیل متوجه نفس خطای خود وارتباط جدایی ناپذیرش با خداوند نمی شود . آدمی برای خودش خدایی خیالی و رویایی دردوردست آفریده ، به همین دلیل دچار دروغ و خدعه و اعمال خطا و قهر آلود و خشونت بار برای رسیدن به وصال خدا می گردد وچون مقصدی روبروی فرد نیست همیشه دچار بطلان و خطا وگرفتار دفاع کور از فکر وپندار خویش می گردد ولی انسان تنها زمانی به معسوق حقیقی اش می رسد که به حقیقت خود دست یافته باشد وراه دیگری نیز برایش وجود ندارد .... خندانک
      علیرضا شفیعی
      پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۱۳
      درود بر شما جناب استاد ناظمی گرامی خندانک
      از افکار والایتان بهره مند شدم خندانک خندانک
      پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک


      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۳۶
      سلام
      وعرض ادب
      استاد ارجمند و گرامی خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۱۶:۲۶
      شعر، مداد رنگی‌یی‌ست که به یک دنیای بی‌رنگ و بی‌روح، رنگ و روح می‌بخشد!
      درود بر دوست گرامی جناب ناظمیخندانک
      نبض قلمتان سبز🌿
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۱۷:۰۸
      سلام
      دوست خوبم
      جناب علامیان عزیز
      شعر معجون شگفتیه به شرطی به ابزار تبدیل نشود . وقتی به ابزار تبدیل شد وسیله ی فریب و خطرسازی می گردد که هم شاعر وهم بیشمار مخاطبین را در هر عصر وروزگاری به انحراف می کشد .... خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۰۴
      درود مجدد جناب ناظمی عزیز
      بله درسته موافقم، البته بستگی به هدف هم دارد. به هر حال انسان برای رسیدن به خواسته‌هاش حتی خودش را هم وسیله میکنه و هدفش را توجیه! آری، انسانیت را نادیده میگیرد... دیگه شعر که جای خود دارد.
      وقتی روح، جسم، ذهن، اندیشه، عاطفه و... ابزار میشه و از آگاهی تهی، دیگه چه فرقی میکنه چطوری یا با چه مقوله‌ای و چه وسیله‌ای!!! یعنی اگه شعر هم نبود باز این آدمی ابزار فریب‌کاری و فریب دادن، و البته فریب خوردن را پیدا میکرد و... بطور خلاصه انسان برای فریب و انحراف، ابزار کم نداشت و کم ندارد و کم نخواهد داشت. موفق و سرفراز باشید خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۳۲
      سلام
      دوست بزرگوارم جناب علامیان عزیز
      به مطلب بسیار مهم و اساسی اشاره فرمودید .
      انسان برای رسیدن به مقاصدخود ، خودش را نیز وسیله می کند وهدف را توجیه می کند . بلی ، باید بسیار وتمام اوقات هشیار وبیدار بود که هرکس از خود ابزاری برای نیل به هدف از خود نسازیم واین ورودی بسیار خطرناکی ست که اغلب متوجه نمی شویم برای رسیدن به هدفی خیالی و آرمانی وایده آلی داریم خود را به ورطه ی هلاکت ونیستی سوق می دهیم وتنها زمانی می توانیم خودرا از این فریب ولغزش نجات دهیم که به خودآگاهی رسیده باشیم.... خندانک
      شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
      يکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۲۷
      درود بر استاد ناظمی گرانمایه خندانک
      مطلب تفکربرانگیز و نکته آموزی بود. سپاس که نگاشتید و به اشتراک گذاشتید. خندانک
      به مهر یزدان بمانید تا همواره ناب بیاندیشید و بنگارید. خندانک خندانک خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۵۹
      سلام
      وعرض ادب واحترام دوست گرامی
      باکمال تشکر از شما خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۲۳:۴۹
      آنجا که روی از خود آنجا که به خود آیی
      سلام و عرض ادب
      درود بر شما
      به قول سلمان هراتی
      جهان، قرآن مصور است
      و آيه ها در آن
      به جاي آن كه بنشينند، ايستاده اند
      درخت يك مفهوم است
      دريا يك مفهوم است
      جنگل و خاك و ابر
      خورشيد و ماه و گياه
      با چشم هاي عاشق بيا
      تا جهان را تلاوت كنيم
      چقدر این اعجاز مولانا مناسب الان من بود
      موفق باشید استاد خندانک
      اصغر ناظمی
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۱۸
      سلام
      ودرودها خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2