يکشنبه ۲۷ آبان
دردی بنامِ مرگ
ارسال شده توسط الناز حاجیان (مهربانی) در تاریخ : يکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۲۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۰۳ | نظرات : ۱۱
|
|
ازکودکی بنویسم که آواربرسرش فرودآمدوبوسه زدبرپیشانی اش
وخون چکیدازفرقِ سرِکودکِ خفته درآغوشِ سنگ ریزه ها
یااززوجی درآغوشِ هم که دربسترعشقبازی!!!! جنونِ لرزشِ دیوارتازید خودرا ازبسترِگرمِ مردِعاشق جدای کردمعشوقه را.....
ازمادری بنویسم که برسجاده اش عشقبازی میکردند نورها باذکرِ سجودوسلام
که سنگ ها ضربه زدند بر فرقِ سرش وسلامش رادرآغوش کشیدخداحافظیِ نیمه جان
ازحالِ زارِمادری بگویم که سنگ رابرسرِخودمیزد وکودکانش راصدای میزد ازعمقِ خاک
به دیوارِسینه اش میکوبیدوآوازِ اشهدان الله راسرمیداد
به ریتمِ آوارشدن برزمین وفریادِمردمِ غم زده که زخمی به دلهازدندازآن ماتمو
به فریادِهمنوع رسیدندازهرکجا
قلم رختِ عزابرتن کرد
و
دفترخیس ازاشکِ واژه ها
چه هاکرد دردِ مرگ بروطنم
که شب را نورمیباریدازآسمان
درآغوشِ روح هایِ خفته درآوار
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۱۷۲ در تاریخ يکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید