سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بلایای غیر طبیعی
        ارسال شده توسط

        شعله(مریم.هزارجریبی)

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۶۸ | نظرات : ۱۷

        سلام
         
        نمیدانم چرا و چگونه شد که قدرت حاضر جوابی از من گرفته شد و این برای من خیلی دردناک بود احتمالا باید به پزشکم شکایت ببرم که این داروها چه بود که با من اینچنین کرد به قول خودم خارج از حد نرمال مهربان شده ام و بی خیال خیلی مسائلی که اطرافم اتفاق می افتد و نوشتن بسیار سخت شده چون این احساسات است که کلمات و جملات را میسازد و حال که احساسم خیلی محدود تر شده, برایم سخت تر است نوشتن و سرودن. ازین رو داروهایم را کمی سبک تر کردم و سراغ داروی ضعیف تری رفتم ولی دیدم توانایی کنترل دردها و مصائب را ندارم پس قید سبک کردن دوز دارو را زدم و در اولین روز به داروخانه محل مراجعه کردم وگفتم همان همیشگی.
        آدمی که یک عمر با خوردن دارو مبارزه کرد امروز تا آرام بخش نخورد روزش شب نمیشود اما چرا؟ چرا اینچنین شد؟
        اصلا از من بگذریم این مشکل خیلی هاست دور وبرتان را که نگاه کنید زیاد میبینید که مردم دچار درد وبیماری هستند از زخم معده بگیر تا ناراحتی قلبی خیلی هایشان هنوز خیلی جوان هستند ولی متاسفانه با بیماری هایی دست و پنجه نرم میکنند که برای ما غیر قابل تصور است.یک فامیل دور داشتیم همیشه میگفت این دردها همه از اعصاب است ناز بانویی بود همیشه لبش خندان بود و در کنار همسرش که بسیار دوستش میداشت خوش و خرم بود از کوه بالا میرفت و به ریش جوانتر ها میخندید تا فلک همسر نازنین را از او گرفت یک سال نشده پژمرده و غمگین شد و درگذشت .
        وقتی متوجه شدم دیگر آن خنده های زیبا را نخواهم دید تازه فهمیدم غصه با انسان چه میکند. تازه فهمیدم همین مشکلات و مصائب است که ما را در هم میپیچد وگرنه بدن که آزار ندارد هر روز سازی کوک کند.
        اما ما خود دنبال غم میگردیم از توضیحش میگذرم نمیخواهم بعضی جبهه بگیرند که این اعتقادات ماست و فلان وبهمان اما آیا با غصه به خدا نزدیک تر خواهیم شد؟آیا خدا ما را آفریده که هی بر سرخود بکوبیم و غصه ی چیزی را بخوریم ؟آیا خدا شادی را بر انسان حرام کرده است ؟
        درست است این روزها روزهای سختی است و ما در بدترین شرایط ممکن به سر میبریم ولی چه سود از غصه خوردن لااقل حالا که مجبوریم درخانه بنشینیم و بترسیم چرا با نوای زیبای موسیقی شروع به ترسش نکنیم(این کلمه کاملا من در آوردیست)چرا جای دیدن اخبار کمی راز بقا نگاه نکنیم ؟اصلاچرا به قول بعضی ها این سبک بازی های کمدین های اینستاگرام را دید نمیزنیم چه اشکالی دارد بخندیم ما که با مرگ طبیعی خواهیم مرد اما چرا خودکشی با غصه و غم؟
        از وقتی تاثیر مخرب غم و انزوا را بر انسان دیدم تصمیم گرفتم فقط فیلم کمدی ببینم (والله خودمان قدر کافی غصه داریم که پای فیلمهای گریه دار ننشینیم)اخبار را دنبال نکنم.و موسیقی های دل انگیز گوش کنم.خیلی هم خوش میگذرد.
        امیدوارم همیشه شکوفه لبخند بر لبانتان چشمک بزند
        شعله

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۹۴۳ در تاریخ چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3