پنجشنبه ۱ آذر
درد بی درمان
ارسال شده توسط شعله(مریم.هزارجریبی) در تاریخ : يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹ ۱۵:۱۳
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۳۹ | نظرات : ۲۶
|
|
سلام و درود
بعد از مدتی غیبت و دوری از این جمع بزرگ و عزیز و فرهیخته بازگشت مجددم رو به خودم تبریک میگم😁
هرچند انرژی کمتری در خودم میبینم ولی همین قدر انرژی یعنی من زنده ام.هنوز موتور سرودن و نوشتنم گرم نشده اما هنوز بینا به مصائب و مشکلات مردم هستم و هنوز قدرت قلم انقدر هست که چند کلامی بنویسد خواه اثر گذارد خواه نه.
در این روزهای ارامش اجباری و در این فراز و نشیب ها تازه میفهمیم ارامش و سلامت از هر چیز مهم تر است از ارامش بگذریم درِّ نایابی است گوهری نادر در مملکتی که خیلی ها اصلا یادشان نیست اخرین بار کی نفس راحت کشیده اند.
میروم سر اصل مطلب البته نه ان اصل مطلبی که در خواستگاری منتظرند که بروند سراغش.اصل اساسی سلامت.تا وقتی در سلامت کامل به سر میبریم درک نمیکنیم بعضی مردم با چه مصائبی روبه رو هستند جالب اینجاست قرار بود دغدغه ی بیمار فقط درمان بیماری باشد اما درد پارا فراتر گذاشت و تا جیبهای خالی مردم که هیچ تا کبد و کلیه شان رسوخ کرد.
وقتی دفترچه ی بیمه ای که امید به مددش داری هرچند مدد حقیقی باید از خدا برسد با روی سیاه از پیشخوان داروخانه برمیگردد و حساب صفرهای داروهایی که داری از حساب ستارگان اسمانت بیشتر است انگاه درک میکنی چرا روی دیوار ها زیاد روبه رو میشوی با کلیه فروشی،کبد فروشی .جدیدا هم که قیمتها با دلار بالا میکشد و لامصب با هیچ التماس و خواهشی از بالاها پایین نمی اید وقتی هم اعتراض میکنیم که دلار که فروریخت پس چرا این صفرها هنوز نریخته است میگویند خرید قدیم است .ای مرده شور قدیم را ببرند که فقط گرانی اش به تن مردم سابید.
راستش انقدر این داروها با ارزش و گران قیمت شده اند که فقط باید بگذاری جلوی اینه و نگاهشان کنی و حالت خوب شود دیگر از بوییدن کباب گذشته است باید به رویت دارو از پشت ویترین داروخانه ها بسنده کنیم گاها این رویت هم امکان پذیر نیست که بعضی از داروخانه ها از خانه ی خیلی هایمان شیک تر و باکلاس تر است من که چند بار فکر میکردم دارم پا به تالار میگذارم .
نمیدانم گفتن درد دردی را دوا میکند یا نه اما اگر همینقدر بدانیم و درک کنیم اگر دردمان بگیرد شاید کم کم از جایمان تکان بخوریم و به داد یکدیگر برسیم .
فکر میکنم در خانه ی خیلی هایمان داروهایی هست که به درد خودمان نمیخورد ولی میتواند مرهم درد خیلی ها باشد اگر چنین گنجینه ای درخانه دارید میتوانید هم از فساد و تولید زباله بکاهید هم با رسیدن این داروها به دست گرفتارانی که به این داروها نیاز دارند انسانیت را پررنگ تر از پیش کنید.فکر میکنم هر محله ای خیریه ای دارد تا این داروها را جمع اوری کنند و به دست اهلش برسانند.
انسانیت با تقسیم کردن کمتر نمیشود بلکه بیشتر و بیشتر میشود.
امروز که دستمان میرسد کاری کنیم فردا ممکن است دیر باشد برای دلسوزی هایمان
شعله
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۰۸۵۰ در تاریخ يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹ ۱۵:۱۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
سلام و درود استاد بانو کوهواره گرانقدر و عزیز سپاس از توجه و لطفتان بله اشتباه تایپی بود متاسفانه ممنون از محبت شما استاد عزیز امیدوارم این حرف ها فقظ حرف نباشد و بتواند دل کسانی که کاری از دستشان برمی اید را بلرزاند پاینده باشید | |
|
درود استاد آصف سپاس از حضور پر محبتتان مدتی از وجود پر فیضتان بی بهره بودیم استاد خوشحالم هستید و با انرژی مثبتتان به این قلم یخ زده قدرت میدهید فکر میکنم باید به داد هم برسیم قبل ازینکه دستمان کوتاه شود از کمک به هم نوعان و هم وطنانمان خوشحالم که مورد عنایت شما قرار گرفت این دلنوشته | |
|
سلام مهربانو عمرانی نازنین سخت است بتوانیم و کمک نکنیم اما من معتقدم میتوانیم و ناتوانی معنایی ندارد همین الان بروید سراغ جعیه کمک های اولیه تان یا هرجایی که از داروها نگه داری میکنید و ببینید چقدر داروی بی استفاده دارید یا کمد لباستان جا کفشی تان خیلی از همین وسایل که برای ما کارامد نیست برای دیگران یک نیاز است پس میشود کمک کرد ممنون که هستید بانو همیشه سبز بمانید | |
|
درود جناب استاد ندری گرانقدر خیلی لطف دارید به بنده خوبی از خود شماست استاد اگر همین چند خط باعث شود دلی بلرزد و به فکر کمک کردن بیافتد من تا بی نهایت خوشحال و مسرورم سپاس از حضور سبزتان | |
|
سلام و درود جناب استاد هداوند گرانقدر سپاس از توجه و لطف شما امیدوارم نه تنها نوشته هایمان بلکه خودمان صاحب سیرت خوبی باشیم همیشه سبز همیشه شاد باشید | |
|
سلام و درود جناب استاد تختی گرامی ممنون از شما استاد بزرگوار به مهر خواندید ممنون که وقت گذاشتید برگ زندگیتان همیشه سبز | |
|
درود پریسا بانو سپاس گزارم | |
|
درود جنای شهنی به لطف خواندید سپاس گزارم | |
|
سلام و درود ارزوی عزیزم متاسفانه همین شده زندگی ما درد کشیدن و درد کشیدن اخرین باری که خندیدم را یادم نیست اخرین لحظه ای که از زندگی لذت بردم یادم نیست واقعا ما زنده ایم یا زندگی میکنیم خدا خودش کمک کنه | |
|
درود استاد داریان گرانقدر همیشه لطف دارید به این شاگرد کمترین سپاس گزارم برگ زندگیتان همیشه سبز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دل آگاه و خیلی زیبا و
انسان دوستانه
و مزیّن به صنعت ادبی طنز
گاها هم ( گاهی ) فکر کنم بوده سریع نوشتینش الف درج شده