سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        عاشقان در تحریم(طنز)
        ارسال شده توسط

        اکبرامرایی

        در تاریخ : دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۰۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۲۴ | نظرات : ۰

        عاشقم اما نمیشود عاشقانه زندگی کرد فقر فرصتی برای عاشقانه زندگی کردن  نمیدهد در پستوی ذهنمان مشکلاتی هستند که همه چیز را نه اینکه عادی میکند بلکه اجازه نمیدهد که به فکر آراستن گل هایمان باشیم
        چه میشد اگر در جای دیگری بودیم
        چه میشد اگر شعرهای عاشقانه ام را درمیان درختان رودخانه ها
        رستورانهای لاکچری درآن بلندیهای شهر میخواندم
        نه درکنج خانه ای شصت متری آن در زمانی که سیب زمینی پوست می گیری و در فکرت کرایه این شصت متر لعنتی هست و گریه کودک کلافه یمان که چون قناری در  قفس است  هم به آن اضافه شده است وای میبری دستت راچونان که زنان مصر بریدند اما من میدانم که برای شعرهای من نبودند
        برای تمام حواس پرتی های لعنتی  
        برای تمام نداشته های ناچیز
        آری عاشقان در تحریم لیلی و مجنون هم اگر بودند 
        در این دوران نفس شان میگرفت
        عاشق که باشی باید بخندی برقصی 
        نشست گوش داد و..... 
        اما وای که تحریم نفس گیر است درعجبم بازهم درشب گیسوانت
        شمع چشمانم چه عاشقانه غزل میسرایند
        دوستت دارم همسر عزیزم
         
        و و 
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۱۸۸ در تاریخ دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۰۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1