شعرناب

عاشقان در تحریم(طنز)

عاشقم اما نمیشود عاشقانه زندگی کرد فقر فرصتی برای عاشقانه زندگی کردن نمیدهد در پستوی ذهنمان مشکلاتی هستند که همه چیز را نه اینکه عادی میکند بلکه اجازه نمیدهد که به فکر آراستن گل هایمان باشیم
چه میشد اگر در جای دیگری بودیم
چه میشد اگر شعرهای عاشقانه ام را درمیان درختان رودخانه ها
رستورانهای لاکچری درآن بلندیهای شهر میخواندم
نه درکنج خانه ای شصت متری آن در زمانی که سیب زمینی پوست می گیری و در فکرت کرایه این شصت متر لعنتی هست و گریه کودک کلافه یمان که چون قناری در قفس است هم به آن اضافه شده است وای میبری دستت راچونان که زنان مصر بریدند اما من میدانم که برای شعرهای من نبودند
برای تمام حواس پرتی های لعنتی
برای تمام نداشته های ناچیز
آری عاشقان در تحریم لیلی و مجنون هم اگر بودند
در این دوران نفس شان میگرفت
عاشق که باشی باید بخندی برقصی
نشست گوش داد و.....
اما وای که تحریم نفس گیر است درعجبم بازهم درشب گیسوانت
شمع چشمانم چه عاشقانه غزل میسرایند
دوستت دارم همسر عزیزم
و و


0