پنجشنبه ۱ آذر
مادر بزرگ
ارسال شده توسط سید اسلام سادات حسینی در تاریخ : شنبه ۱۴ تير ۱۳۹۹ ۲۲:۴۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۲۶ | نظرات : ۴
|
|
...
خاطراتی که از آن دست حنا کرده مرا یادم هست
مهربانانه ترین قسمت افکار من است
دست میبرد که تا از دل گرمای تنور سفره قلب مرا سیر کند
گاه میبرد دو دستش به هوا
وخدایا میکرد...
که مبادا کسی از عمق سفر دیر کند
رقص میکرد به زیر سر انگشتانش دانه های تسبیح
ذکر میگفت دعا هم میکرد
که خدا عمر مرا پیر کند
که خدا عمر مرا پیر کند
دست پر مهری داشت ،میفشارید عزیزانش را
با همان دست نحیف
بارها بر سر تخت ،با همان حالت زار
در بغل داشت مرا سخت در آغوش کشید .....
تازه انگار بلایی که سرم رفت در این غمکده باور کردم ...چشم خود تر کردم
وچنین است که در اول شعرم گفتم :
خاطراتی که از آن دست حنا کرده مرا یادم هست
مهربانانه ترین قسمت افکار من است
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۰۱۳۱ در تاریخ شنبه ۱۴ تير ۱۳۹۹ ۲۲:۴۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آمین
شعر عالی بود پر از خاطره و درست یک مادربزرگ را در اذهان تجسم میکرد.