يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ شکوفه های برفی شاعر سیده شهربانو حاتمی
|
|
چینش سیب وانار وپرتقال...
چیدمان آجیل ونقل و نبات....در فروشگاه های شهر...
می برد یاد مرا در کوچه
|
|
|
|
|
توکه رفتی دگر از شادی احساس ظریفم خبری نیست عزیزم....
بغض ها درپی هم،می شکند ،می بارد.....
|
|
|
|
|
مرغابی در دریا غروب را می نگرد...
|
|
|
|
|
امشب به شبم تیشه زدم
سقف شب رابه خیال ِ دل خود چاک زدم
|
|
|
|
|
به یادت می خورم سوگند که درکنج شبی تیره چنان دلتنگ بودم که تا دوردست کشیدم صد هزاران جیغک ِپنهان ...
|
|
|
|
|
ای شب امشب با من ِتنها مدارا کن.....
قصه ام بشنو ولیکن مهربانی کن......
شب به صبح می سوزم و آتش ز
|
|
|
|
|
نشستم لب جویی که بنوشم آبی.....
پشه ای آمد وخونم بمکید.......
جرعه ی آب بریختم وپراندم پشه را....
|
|
|
|
|
می دوزم امشب کُت ِمردانه ای.......
در لباس دوختن ندارم حرفه ای......
خاطر توکه به ذهنم می رسد بهتر
|
|
|
|
|
نور زردی ز دل پنجره ی خونه ی ما به دل دفتر من رهگذر است.....
گویی رازی ز زمین می بارد.....
چه سکوت
|
|
|
|
|
رقص شُعله زیر دیگِ مادرم می پراند صد حُباب....
می پزد رُب مادرم کنج ِروز آخر پاییز،درحیاط ِخانه مان
|
|
|
|
|
امشب بزن بکوبه..ستاره ها میرقصن....
دلم غریب ِاکنون ..ماه نداره امشب......
بوس ِلبانِ امشب..بریز ب
|
|
|
|
|
این بار ازتو نمی نویسم....
همه ی دارایی دفترم شده تو....
شروع خنده هایم....مسبب گریه هایم....
همه
|
|
|
|
|
میان بوته های سرد می سازم اتاقی کوچک چوبی....
میان بوته های سرد می سازم اتاقی کوچک وچوبی....
که
|
|
|