سه شنبه ۱۵ آبان
اشعار دفتر شعرِ وحشتی تر از قانون امروزم شاعر علی سعیدی بینوا
|
|
شهر در مخمسه افتاد که دل سوی تو بود
کوچه هم منتظر عشق مددجوی تو بود
کوچ کردی بسلامت برسان یاد مر
|
|
|
|
|
چون خودم را خار ، پیدا در بیابان کرده ام
بر مزارم آسمان را اشک باران کرده ام
|
|
|
|
|
آخر اردیبهشت است و هوای دوستی
میبری حال دلم را در فضای دوستی؟
در عسل مبنای شیرین از لب دوشیزه
|
|
|
|
|
در چنته نگهدار دل ِ خسته قدم را
این مختصرآورده ی افعال قلم را
در کالبد شیشه ای ِ قلب حزینم
آرام
|
|
|
|
|
خواهشاً ما را بفهمان رهنمای شعر چیست؟
قالب و تفسیر و معنای رَسای شعر چیست؟
انتهای بغض ، بنبست و
|
|
|
|
|
بسته ام باز دهــان ِ نگــه تـر شده را
بسته ام گوش زبان_بسته_دل ِ کر شده را
در دو راهی ِ غم انگیر
|
|
|
|
|
سوز دارد نفس از حال دگرگونه ی بخت
از چپاول شدن مال دگرگونه ی بخت
بیم دارد پدر ِ بچه ی بیمار در ا
|
|
|
|
|
از پشت نقاب مرا نبوس
من زاده ی وهم وخیال نیستم
درعمق چهره ام
هرآنچه دارم
تبلور گناهی ست
که به
|
|
|
|
|
آمدی دل ببری دل بتکانی به درک
پشت پا خورده مرا دور برانی به درک
|
|
|
|
|
بوی پیراهن عید
عشق ، تدوین_نِگر ِ نبض ِ بهار آمده ای!
یا که با روحیه ی خاطره دار آمده ای؟
|
|
|
|
|
گربه ی همسفر موش کُورنایی شد
موش هم از سر پاپوش کورنایی شد
|
|
|
|
|
بینوا عاشق معشوقه ی نادان شده باز
|
|
|
|
|
در نیوجرسی که بخش خبرش آن شده بود
|
|
|
|
|
کفتر عشق که خود سوژه ی اقبال من است
همه ی راز نهان مانده ی در فال من است
|
|
|