جمعه ۲ آذر
اشعار دفتر شعرِ دفتر شعر شاعر هوشنگ یعقوبی
|
|
دیدم غریبه را،دست تو رو گرفت
تو شاد بودی و من گیج و بی حواس
|
|
|
|
|
شورای نگهبان دلت تاب ندارد
تا رد نکند قلب مرا خواب ندار
|
|
|
|
|
تو تنها یه عکسه،تو قلب یه قابی
حقیقت نداری،فقط یک سرابی
|
|
|
|
|
چنین گویند روزی یک جوانی
یه جایی دید یک ابرو کمانی
|
|
|
|
|
این روزها بده،دلتنگتیم یکم
دلتنگ وقتی که ،می گی بگم بگم!؟
|
|
|
|
|
من پشت این درم ،انگار تا ابد
بس که "مذاکرات، تمدید می شود"
|
|
|
|
|
نه آرامش ندارم من ،دلم آشوبه آشوبه
به یاد من نمی افتی،فراموشی چقدر خوبه
|
|
|
|
|
تو مثل ماه زیبایی ،واست یک شهر می میره
هرعکست توی پیجه من ،هزاران لایک می گیره...
|
|
|
|
|
زمستون باز تو رو یادم میاره*شب یلدای من پایان نداره
|
|
|
|
|
کارش اینه از همه دل میبره*کی میدونه تو دلش چی می گذره*بچه هاش منتظر یه لقمه نون
تا ببینه دلشو کی می
|
|
|
|
|
تو هم حسی به من داری ؟ سوالی که نمی پرسم
|
|
|
|
|
غیبت و عشوه،گریه و خرید *وخدا چرا زن رو آفرید؟
|
|
|