چهارشنبه ۲۸ آذر
اشعار دفتر شعرِ دهاتی شاعر داودشفاعی
|
|
مرموزتر از اژدر آسیمه ی زنگی
با مردمک رنگی کمیاب پلنگی
|
|
|
|
|
بوسه های اتمی را شما کامل کن ممنون
|
|
|
|
|
دوست دارم این غزل با بیتی از اساتید این سایت تمام بشود
|
|
|
|
|
درسکوت خانه ام جا مانده شالت را ببر
|
|
|
|
|
داعشی کی بانژاد کرد وسوری میکند
آنچه با چشمان من ساپورت توری میکند
|
|
|
|
|
مروموزتر از اژدر آسیمه ی زنگی
|
|
|
|
|
عشق مثل سبزه بعداز سیزده شب دلخوشی
عاقبت در جشن میلاد ل
|
|
|
|
|
شعله ی آرامگاه مرده های اسی ام
|
|
|
|
|
عشق این ماه دهاتی گوشه گیرم میکند
این خیال کهنه داردناگزیرم میکند
|
|
|
|
|
دکان مقوایی این شب زده را هم زده است
موبافته ی چشم سیاهی به بساطم زده است
|
|
|
|
|
کم بیا در خواب من حوای آدمخوارمن
دیگر ازآدم شدن از بوی گندم خسته ام
من که عمری بی خیالت باغزل سر ک
|
|
|
|
|
دخترخوب دهاتی زه چه دلتنگ شدی
رفتی ودستخوش فتنه ی فرهنگ شدی
|
|
|
|
|
تقدیم به همه سربازان قدیم وجدید
(جلدیان)
پادگان اموزشی در کنار روستایی به همین نام در شمال
|
|
|
|
|
امشب گناهی زیرورویم میکند
فکرلبخندتو یا این قرص های لعنتی
هرچه هست امشب گناهی زیرورویم میکند
|
|
|
|
|
دکان مقوایی این شب زده را هم زده است
موبافته ی ساق بلندی به بساطم زده است
مارا به مجازات تماشای تو
|
|
|
|
|
بازکن یک گره از بافته ی گیسویت
جان به لب آمده عمریست طنیدن تاکی
|
|
|
|
|
چقدرزود برای من حرام شدنشانه ات
چه شد همای ارزو نشست روی خانه ات
پیاده درپیاده رو دو باره پرسه میز
|
|
|
|
|
رفته ای سنگینی ات .......
|
|
|