دوشنبه ۵ آذر
اشعار دفتر شعرِ دل نوشته های میثم شاعر میثم الهی خواه(قاصدک باران) تک لُر
|
|
مرا به ویرانه های مبهم خاطرات کشیده ای !
|
|
|
|
|
شب... نقاب خیال به چهره دارد و هیچ رازی در سکوت شب پنهان نیست چگونه آشنا کنم جغد
|
|
|
|
|
همه شب چشم به در ، در پی دیدار توام غرق در گریه و درد ، خسته و آفت زده ام امشب از دوری تو سر
|
|
|
|
|
آن روزهای برفی جادویی که سرمای خاصی داشتند رفتند ! امشب آخرین دانه های برف بر نیمکت های چوبی
|
|
|
|
|
تقدیم به کسی که دیگر نیست ......... حس میکنم نفس هایم تکراریست انگار در پشت میله های این زندا
|
|
|
|
|
جوری زندگی کن که انگار خدا همه جا هست تصور کن اگر خدا باشد همه چیز عالیست حال اگر باز هم
|
|
|
|
|
باز هم خیال آمدنت مرا به سرا شیبی انتظار می برد خسته ام از تکرار رفتنت این بار بمان برای
|
|
|
|
|
هجران ببین ای دل غم هجران چه ها کرد برای عاشقان تنها وداع کرد دل دیوونه گر آتیش بگیره
|
|
|