پنجشنبه ۱ آذر
اشعار دفتر شعرِ کشکول شاعر سید علی شاه چراغ (غریبه)
|
|
عشق جز دردسر که چیزی نیست
راه یکسویه جز ستیزی نیست
...
|
|
|
|
|
از رفتن اين ماه، مردم ز چه شادند؟ غم ها ز چه چون برگ، در معرض بادند؟ در اوج خمارم، از بستن
|
|
|
|
|
قدر آمده قدر خود بدانيم تفسير حديث عشق خوانيم از روزن خود نفس بسازيم بيهوده به هر ط
|
|
|
|
|
شدم بازیچۀ احساس سرگردان شدم همچون زنی هرزه به امید دلی عریان سراسر کلبه اح
|
|
|
|
|
سلام دوستان شاعر خیلی از دوستان برا میلاد آقا یه شعر شاد تقدیم کردن منم با نگاه خودم تقدیم
|
|
|
|
|
"چشمها را بايد شست" گفت سهراب، ولی ناشنيديم و جهان وه كه چسان درگذر است چشم
|
|
|
|
|
گاهی چه با رضایت، چشمان خود ببندیم بر قصۀ حقیقت، از عمـــــــق جان بخندیم ماییم و
|
|
|
|
|
کاش گفته هایت برایم مهم نبود و احساسم احساست را برنمی تابید کاش دلم کثیر السفر و قلیل المع
|
|
|