چهارشنبه ۵ دی
اشعار دفتر شعرِ دستم را بگیری! شاعر لیلا طیبی (صحرا)
|
|
حالا،،،
خوب فهمیدم آه
من؛
قابی فراموش شدهای بودم برایش،
حلق آویزِ اتاقی متروکه!
|
|
|
|
|
از درخت بید حیاط
چیزی نماند...
جز نامهای و،
نامی به یادگار!
لیلا_طیبی
|
|
|
|
|
کوتاهِ کوتاه میگویم:
[دوستت دارم] ...
شعری به درازای
ابدیت!
لیلا_طیبی (صح
|
|
|
|
|
آه مذاهب تکثیر شده،
مطرودم به دیانتتان
اشهد ان لا اله العشق
آمادهام که سرم زنید!.
لیلا_
|
|
|
|
|
آه ای موعد رسیدن؛
استجاب کن
دعای سیب کال را!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
آرزوهای سوختهات را
فریاد میکشم،
آه، ای کودکی من!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
روحِ سرگردانم،
در این حوالی پرسه میزند.
منتظرم،،،
پیدایم کند!
|
|
|
|
|
در گلدان،
بذرِ کتاب کاشتم،
غنچه دادهست!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
شبی ابریست...
از میهمانیی ماه
دست خالی بر میگردم!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|
|
|
آیا به انقراض یوزهای ایرانی،
--اندیشیدهای؟!.
به انقراضِ انسانیت
چطور؟!
لیلا_طیبی (صحرا)
|
|
|